شرح عقیده طحاویه

فهرست کتاب

سلف صالح، گفتن الفاظی که مشتمل بر حق و باطل بود، ناپسند می‎دانستند

سلف صالح، گفتن الفاظی که مشتمل بر حق و باطل بود، ناپسند می‎دانستند

سلف صالح از آوردن جوهر، جسم، عرض و امثال آن تنها به این خاطر که اصطلاحاتی جدید برای معانی صحیح همانند الفاظ مصطلح برای علوم و دانش‎های صحیح بوده‎اند، بدشان نیامده، همچنین از آوردن اصطلاحات فوق به خاطر دلالت بر حق و استدلال به آنها علیه باطل گرایان بدشان نیامده، بلکه از آن جهت که اصطلاحات مذکور در بردارنده اموری کاذب و مخالفِ حق از جمله مخالفتشان با قرآن و سنت بوده‎اند، از آنها بدشان آمده است. به همین خاطر علم و یقینی که مؤمنان عوام صرف‎نظر از عالمانشان دارند، طرفداران این اصطلاحات و طرفداران علم منطق و کلام و فلسفه و دیگر علوم یونانی ندارند.

به خاطر اینکه اصطلاحات مذکور در بردرانده حق و باطل هستند، جدال و ستیزه و قیل و قال زیاد شدند و اقوال و سخنانی مخالف شرع صحیح و عقل صریح از آنان سر زد که در اینجا نمی‎گنجد و هنگام شروع این گفته طحاوی: «فمن رام علمَ ما حُظِرَ عنه علمُه...»[٥٩] «هر کس به دنبال علم به چیزی باشد که دانستن آن حرام شده...» مقداری بیشتر در این رابطه بحث می‌شود.

دوست داشتم که این کتاب عقیده (عقیده طحاوی) را به پیروی از سلف صالح در عبارات و اقوالشان شرح نمایم و سخنانم را به روش آنان بیارایم تا شاید در مسلک آنان درآیم وا ز زمره آنان به حساب آیم و همراه آنان محشور شوم: ﴿مَعَ ٱلَّذِينَ أَنۡعَمَ ٱللَّهُ عَلَيۡهِم مِّنَ ٱلنَّبِيِّ‍ۧنَ وَٱلصِّدِّيقِينَ وَٱلشُّهَدَآءِ وَٱلصَّٰلِحِينَۚ وَحَسُنَ أُوْلَٰٓئِكَ رَفِيقٗا٦٩[النساء: ٦٩] «همراه کسانی [خواهند بود] که خدا موهبتشان داده [که عبارتند] از: پیامبران و راستی پیشگان و شاهدان و صالحان، وآنان چه خوب همدمانی هستند».

وقتی دیدم که نفس‎ها به اختصار و خلاصه گویی تمایل دارند، در نیتجه اختصار را بر اطاله کلام و درازگویی ترجیح دادم: ﴿وَمَا تَوۡفِيقِيٓ إِلَّا بِٱللَّهِۚ عَلَيۡهِ تَوَكَّلۡتُ وَإِلَيۡهِ أُنِيبُ٨٨[هود: ٨٨] وهو حسبنا و نعم الوکيل[٦٠].

***

قولهُ: «نَقُولُ في توحيد الله معتقدينَ بِتوفيق الله: إنّ الله واحدٌ لا شريكَ لَهُ».

ترجمه: «در خصوص توحید خدا، به توفیق خداوند با اعتقاد می‎گوییم: خدا یکتاست و شریکی ندارد».

[٥٩]- به صفحه ٢٣٣ همین کتاب مراجعه کنید.

[٦٠]- در نسخه (أ) علامت حذف روی عبارت: «و هو حسبنا و نعم الوکيل» وجود دارد و بالای آن نوشته شده: این عبارت در نسخه مؤلف وجود ندارد.