سودمندترین غذا، ایمان و سودمندترین دارو، قرآن است
سودمندترین غذا، غذای ایمان و سودمندترین دارو، داروی قرآن است. در هر یک از ایمان و قرآن، غذا و دارو هست[٥٩٠]. هر کس شفا را در غیر قرآن و سنت، جستجو کند، چنین فردی از نادانترین نادانان و گمراهترین گمراهان است، چون خداوند متعال میفرماید:
﴿قُلۡ هُوَ لِلَّذِينَ ءَامَنُواْ هُدٗى وَشِفَآءٞۚ وَٱلَّذِينَ لَا يُؤۡمِنُونَ فِيٓ ءَاذَانِهِمۡ وَقۡرٞ وَهُوَ عَلَيۡهِمۡ عَمًىۚ أُوْلَٰٓئِكَ يُنَادَوۡنَ مِن مَّكَانِۢ بَعِيدٖ٤٤﴾[فصلت: ٤٤]
«بگو: این [کتاب] برای کسانی که ایمان آوردهاند هدایت و درمان است، و کسانی که ایمان نمیآورند در گوشهایشان سنگینی است و قرآن بر آنها [مایه] کوری است، [و گویی] آنها از جایی دور ندا شوند».
در جای دیگری میفرماید:
﴿وَنُنَزِّلُ مِنَ ٱلۡقُرۡءَانِ مَا هُوَ شِفَآءٞ وَرَحۡمَةٞ لِّلۡمُؤۡمِنِينَ وَلَا يَزِيدُ ٱلظَّٰلِمِينَ إِلَّا خَسَارٗا٨٢﴾[الإسراء: ٨٢]
«و از قرآن آنچه برای مؤمنان شفا و رحمت است نازل میکنیم، ولی ستمگران را جز زیان نمیافزاید».
واژه «مِن» در فرموده ﴿مِنَ ٱلۡقُرۡءَانِ﴾ برای بیان جنس است نه برای تبعیض. همچنین خداوند سبحان میفرماید:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّاسُ قَدۡ جَآءَتۡكُم مَّوۡعِظَةٞ مِّن رَّبِّكُمۡ وَشِفَآءٞ لِّمَا فِي ٱلصُّدُورِ وَهُدٗى وَرَحۡمَةٞ لِّلۡمُؤۡمِنِينَ٥٧﴾[يونس: ٥٧]
«ای مردم! به راستی برای شما از جانب پروردگارتان موعظهای آمده است و شفایی برای آنچه در دلهاست و هدایت و رحمتی برای مؤمنان».
پس قرآن درمان کامل برای تمامی دردهای قلبی و بدنی و تمامی دردهای دنیا و آخرت و برای هر کسی است که اهلیت درمان شدن به وسیله قرآن را دارد، میباشد. وقتی بیمار، خوب با قرآن خود را مداوا نماید و با صداقت و ایمان و پذیرش کامل و اعتقاد جازم و تحقق تمامی شرایط آن را بر روی دردش بگذارد، درد هرگز مقاومت نمیکند. چگونه دردها در مقابل کلام پروردگار زمین و آسمان مقاومت میکند؛ کلامی که اگر بر روی کوهها نازل میشد، کوهها را تکهتکه میکرد، یا اگر بر روی زمین نازل میشد، زمین را منهدم میکرد. پس هیچ بیماری از بیماریهای قلبی و بدنی نیست مگر آنکه در قرآن راه درمان و سبب آن و پیشگیری از درد وجود دارد البته برای کسی که خداوند فهم و درک قرآن را به وی داده باشد.
گفته طحاوی: «او با گمان خود در تلاش امور غیب سرّ پنهانی را جستجو نموده است»؛ یعنی با گمان و پندار خود به دنبال غیبی است که سری و پنهان است، چون قدر سرّ خداوند در آفریدههایش است. پس با جستجوی خویش قصد اطلاع از غیب را دارد و حال آنکه خداوند متعال میفرماید:
﴿عَٰلِمُ ٱلۡغَيۡبِ فَلَا يُظۡهِرُ عَلَىٰ غَيۡبِهِۦٓ أَحَدًا٢٦﴾[الجن: ٢٦]
«[او] دانای غیب است و کسی را بر غیب خود آگاه نمیکند». تا آخر سوره.
گفته طحاوی: «به سبب آنچه در آن گفته» یعنی در قضیه قدر گفته است.
أفّاک به معنای دروغپرداز و أثیم هم به معنای گناهکار است.
***
قوله: «والعرش و الکرسي حق».
ترجمه: «و عرش و کرسی حقاند».
[٥٩٠]- نگا: «إغاثة اللهفان»، ١/٦٨-٧٠.