انکار حقیقت ایمان به خدا و کتابها و فرستادگان خدا از جانب فلاسفه
اما دشمنان پیامبران و کسانی که راه آنان را پیمودهاند از فلاسفه و مبتدعان، آنان در انکار و ردّ آنها مختلف و متفاوتاند. کسانی که از همه شدیدتر و بیشتر آن را انکار میکنند، فلاسفه هستند که در نزد کسانی که آنان را مورد تعظیم و احترام قرار میدهند، موسوم به حکماء هستند. به راستی هر کس از حقیقت گفتار و اعتقادشان آگاهی یابد، میداند که آنان به خدا و پیامبران و کتابها و فرشتگان خدا و به روز آخرت ایمان ندارند، چون اعتقاد آنان چنین است که خداوند سبحان، وجود مجردی است که ماهیت و حقیقتی ندارد، و نسبت به جزئیات امور علم و آگاهی ندارد، و هر موجودی که در خارج است، جزئی میباشد و از نظر آنان خداوند با قدرت و مشیت خود کار نمیکند. از نظر آنان عالم از ازل تا ابد لازم خداوند است هر چند آن را ساختهی خدا میدانند. پس ادعای وجود صانع و مصالحه با مسلمانان تنها در لفظ است و به نظر آنها هیچ ساخته و آفریده و موجودی که در قدرت خدا باشد، نیست و سمع و بصر و سایر صفات خدا را از او نفی میکنند، این است ایمانشان به خدا.
اما کتابهای آسمانی در نزد آنها، باید گفت که آنان خدا را به کلام متصف نمیکنند پس از نظر آنان خداوند متعال سخن نگفته و سخن نمیگوید، گفتهای را اظهار نکرده و اظهار نمیکند. و قرآن به نظر آنان فیضی است که از عقل فعالی لبریز شده و بر قلب بشری پاک طینت نشسته است که با سه ویژگی از نوع انسانی متمایز است:
١. قوت و سرعت ادراک، تا علم بیشتری را از دیگران به دست آورد.
٢. قوت نفس، تا به وسیله آن در هیولی[٦٧٤] (مادّه) عالم با تغییر یک شکل به شکلی دیگر تأثیر داشته باشد.
٣. قوت تخیل، تا به وسیله آن قوای عقلی را در اشکال محسوس تخیل نماید، و آن در نزد ایشان ملائکه است!
به عقیده آنان در خارج ذاتی منفصل از عالم که بالا رود و پایین آید، برود و بیاید، ببیند و پیامبر را خطاب نماید، نیست بلکه از نظر آنان تنها امور ذهنی وجود دارند که وجود عینی و خارجی ندارند.
راجع به روز آخرت هم باید گفت که فلاسفه از همه مردم بیشتر و شدیدتر آن را تکذیب و انکار مینمایند. به نظر آنان این عالم خراب نمیشود و آسمانها شکافته نمیشوند و ستارگان تیره نمیشوند و خورشید و ماه در هم پیچیده نمیشوند و مردمان از قبرهایشان بر نمیخیزند که به سوی بهشت و دوزخ برانگیخته شوند. همه اینها از نظر فلاسفه مثالهایی هستند که فقط برای تفهیم عوام زده میشوند و هیچ کدام وجود خارجی ندارند همچنان که پیروان فرستادگان به وسیله آنها تفهیم میشوند.
این بود ایمان این گروه پست و حقیر، به خدا و فرشتگان و کتابها و پیامبران خدا و به روز آخرت. این پنج مورد، اصول پنجگانه دیناند.
[٦٧٤]- هیولی، مادهی چیزی که آن شیئ از آن ساخته میشود مانند: آهن برای میخ و پنبه برای پارچههای پنبهای و چوب برای میز چوبی.