گرامیترین مؤمنان نزد خدا
شرح عبارت: گرامیترین مؤمنان نزد خدا، مطیعترینشان برای خدا و کسی که بیشتر از همه از قرآن پیروی میکند، میباشد. چنین فردی باتقواترین است و باتقواترین فرد، گرامیترین فرد است؛ خداوند متعال میفرماید:
﴿إِنَّ أَكۡرَمَكُمۡ عِندَ ٱللَّهِ أَتۡقَىٰكُمۡۚ﴾[الحجرات: ١٣]
«همانا گرامیترین شما نزد خداوند، باتقواترین شماست».
و در «سنن» از پیامبر ج روایت شده که آن حضرت فرمودند: «لا فضل لعربیّ علی عجمیّ، ولا لعجمیّ علی عربیّ، ولا لأبيض علی أسودَ، ولا لأسود علی أبيض، إلا بالتقوی، الناس من آدم، وآدم من تراب»[٨٦٠] «هیچ فرد عرب بر فرد عجم و هیچ فرد عجم بر فرد عرب، هیچ شخص سفیدپوست بر شخص سیاهپوست و هیچ شخص سیاهپوست بر شخص سفیدپوست برتری ندارد مگر به وسیله تقوا. مردم همگی از آدم به وجود آمدهاند و آدم هم از خاک به وجود آمده است».
با این دلیل ضعف اختلاف علما در مسأله فقیر صابر و بینیاز شکرگزار و ترجیح یکی از این دو بر دیگری آشکار میشود و در حقیقت برتری میان این دو به ذات فقر و بینیازی برنمیگردد، بلکه به اعمال و احوال و حقایق برمیگردد. پس این موضوع در ذات خود باطل است، چون برتری دادن در نزد خداوند به تقوا و حقایق ایمان است نه به فقر و بینیازی. به همین خاطر عمر س گفت: فقر و بینیازی هر دو مرکب سواری هستند، برایم مهم نیست که سوار کدام یک شوم. فقر و بینیازی آرامشی از جانب خداوند متعال برای بندهاش است همچنان که میفرماید:
﴿فَأَمَّا ٱلۡإِنسَٰنُ إِذَا مَا ٱبۡتَلَىٰهُ رَبُّهُۥ فَأَكۡرَمَهُۥ وَنَعَّمَهُۥ فَيَقُولُ رَبِّيٓ أَكۡرَمَنِ١٥﴾[الفجر: ١٥]
«اما آدمی را چون پروردگارش بیازماید و او را گرامی داشته نعمتش دهد گوید: خدایم مرا گرامی داشت».
پس اگر فقیر صابر و ثروتمند شکرگزار از لحاظ تقوا برابر بودند، یک درجه دارند و اگر یکی از آن دو درجه بالاتری داشته باشد، در نزد خدا برتر است، چون فقر و بینیازی سنجیده نمیشوند و ملاک و معیار قرار نمیگیرند بلکه تنها صبر و شکر سنجیده میشوند و ملاک و معیار قرار میگیرند.
برخی از علما این موضوع را از جنبهای دیگر بررسی کردهاند و آن، این است که: ایمان، نیمی صبر است و نیمی شکر. پس هر یک از فقیر و بینیاز باید صبر و شکر داشته باشند و همانا مردم شاخهای از صبر و شاخهای از شکر را گرفتهاند. این دسته از علما برای ترجیح آمدهاند ثروتمند انفاق کننده و صدقهدهنده و کسی که مالش را در راههای نزدیکی به خدا میبخشد و خدا را به خاطر آن شکر میگوید، و فقیری که خود را وقف طاعت خدا و اوراد و اذکار عبادات کرده و بر فقرش صابر است را از هم جدا کردهاند و در این حال گفته میشود: همانا کاملترین آن دو، مطیعترینشان و آن کسی است که بیشتر از همه از قرآن پیروی مینماید. اگر با هم مساوی و برابر بودند، درجهشان مساوی و برابر است. اگر جدا کردن درست میبود، درست بود که گفته شود: کدام یک برتر است: انسان سالم شکرگزار یا بیمار صابر؟ کسی که از دستوراتش پیروی میشود و شکرگزار است یا کسی که خوار است و صابر؟ کسی که در امن و امان است و شاکر است یا کسی که ترس دارد و صابر است؟ و مانند آنها[٨٦١].
***
قوله: «والإيمان: هو الإيمان بالله، وملائکته وکتبه ورسله، واليوم الآخر، والقدر خيره وشرّه وحلوه[٨٦٢] ومرّه من الله تعالی».
ترجمه: «ایمان عبارت است از: ایمان به خدا و فرشتگان و کتابها و پیامبران خدا، و روز آخرت و قدر خیر و شر خدا، و شیرینی و تلخی قدر از جانب خداوند متعال».
[٨٦٠]- احمد در «المسند»، ٥/٤١١ از طریق روایت اسماعیل بن علیة، از سعید جریری، از ابونضرة آن را روایت کرده که او گفت: کسی که خطبة رسول خدا ج را در وسط ایام التشریق شنید برای من نقل کرد که پیامبر ج فرمود: «يا أيهاالناس، ألا إن ربکم واحد، و إن أباکم واحد، ألا لافضل لعربیّ علی أعجمی، ولا لعجمی علی عربی، ولا أحمر علی أسود ولا أسود علی أحمر إلا بالتقوی ...» «ای مردم! آگاه باشید که همانا پروردگار شما یکی است و پدر شما یکی است. آگاه باشید که هیچ فرد عرب بر فرد عجم و هیچ فرد عجم بر فرد عرب، و هیچ شخص سرخپوست بر شخص سیاهپوست و هیچ شخص سیاهپوست بر شخص سرخپوست برتری ندارد مگر به وسیله تقوا ...». راویان آن ثقهاند و اسناد آن صحیح است، چون ابن علیه از سعید جریری پیش از اختلاط، این حدیث را روایت کرده است. و تا آنجا که میدانم هیچیک از اصحاب سنن آن را روایت نکردهاند.
[٨٦١]- به تفصیل این موضوع در کتاب «عدة الصابرین وذخیرةالشاکرین»، صفحات ٢٠٩-٣١٣؛ و «فتاوی شیخالاسلام»، ١١/٢٢-٢٤ و ١١٩-١٣٠ مراجعه کنید.
[٨٦٢]- در نسخه خطی (ب)، «حلوه» بدون «واو» آمده است.