ثبوت إسراء و معراج در حالت بیداری برای پیامبر صلی الله علیه وسلم
گفتار طحاوی «وقد أسری بالنبی ج بشخصه في اليقظة» «شخص پیامبر ج شبانه در حالت بیداری برده شده است».
- علما راجع به شب رَوی و معراج اختلاف نظر دارند.
عدهای میگویند: شب روی و معراج با روح پیامبر ج بوده و جسم پیامبر ج برده نشده است. ابن اسحاق[٤٢٣] آن را از عایشه و معاویه[٤٢٤] ب نقل کرده و مانند آن را از حسن بصری نقل کرده است.
اما باید فرق میان این دو مطلب دانست: اینکه گفته شود، معراج در شب بوده، و اینکه گفته شود، معراج تنها با روح پیامبر ج بوده نه با جسمش و میان این دو گفته، فرق بزرگی هست. عایشه و معاویه نگفتند: معراج در شب بوده، بلکه گفتند، معراج با روح پیامبر ج بوده و جسمش گم نشده است. میان این دو فرق است، چون آنچه کسی در خواب میبیند، نمونههایی برای چیزهای معلوم در شکلهای محسوس است پس میبیند که گویی به آسمان بلند شده و به مکه برده شده است ولی روحش بلند نشده و نرفته است و تنها فرشته خواب نمونههایی را برایش آورده است. پس منظور عایشه و معاویه این نبوده که معراج در شب بوده، بلکه تنها منظورشان این بود که خود روحش در شب برده شد و روح از جسم جدا شد و سپس به سوی آن بازگشت. و این دو چیز را از ویژگیهای پیامبر ج دانستند، چون غیر پیامبر ج تنها روحش به طور کامل به آسمان بالا نمیرود مگر پس از مرگ[٤٢٥].
بعضی گفتهاند: معراج دو بار بوده: یک بار در حالت بیداری و یک بار در حالت خواب. اصحاب این قول، گویی خواستهاند که میان روایت شریک و فرموده «ثم استيقظت»[٤٢٦] «سپس بیدار شدم» و میان سایر روایات جمع کنند.
دسته دیگری از علما گفتهاند: معراج دو بار بوده: یک بار پیش از وحی و یک بار پس از وحی.
برخی دیگر معتقدند: معراج سه بار بوده است: یک بار پیش از وحی و دو بار پس از وحی.
هر چه لفظ و عباراتی بر آنان مشتبه گردد، یک بار را به خاطر وفق دادن و جمع کردن میان روایات، بدان افزودهاند. و این کار را محدثین ضعیف میکنند، چون آنچه که ائمه و بزرگان حدیث بر آنند، این است که معراج یک بار در مکه، پس از بعثت، یک سال و بنا به گفتهای یک سال و دو ماه پیش از هجرت به مدینه بود. ابن عبدالبر[٤٢٧] آن را آورده است.
شمس الدین ابن قیم[٤٢٨] میگوید «شگفتا از کسانی که پنداشتهاند که معراج پیامبر ج چندین بار بود»؛ چگونه اینان به خودشان اجازه دادهاند که گمان کنند در هر بار پنجاه وعده نماز بر مسلمانان فرض بود، سپس پیامبر ج میان پروردگارش و موسی رفت و آمد میکرد تا اینکه پنجاه وعده نماز کاهش یافت آنگاه خدا بفرماید «أمضيت فریضتي، وخفَّفت عن عبادي» «فریضهام را تأیید نمودم و آن را از بندگانم کم کردم». سپس در بار دوم آن را به پنجاه وعده نماز تکرار میکند سپس در نهایت آن را به پنج وعده کاهش میدهد؟!
حافظان حدیث، اشتباهات و خطاهای زیادی را از شریک راجع به عبارات و الفاظی از حدیث معراج گرفتهاند. و مسلم حدیث مسند و متصل معراج را آورده و گفته که «شریک برخی الفاظ حدیث را پس و پیش انداخته و الفاظی را بدان افزوده و الفاظی را از آن کاسته است. مسلم / کار خوبی کرده است». در اینجا کلام ابن قیم پایان مییابد[٤٢٩].
[٤٢٣]- او محمد بن اسحاق بن یسار بن خیار، علامه و حافظ و اخباری ابوبکر و بنا به گفته بعضی، ابوعبدالله قریشی مطلبی، صاحب سیره نبوی است. پدر بزرگش یسار از اسیران عین التمر در زمان خلافت ابوبکر صدیق بود. ابن اسحاق، انس بن مالک و سعید بن مسیب را دیده و اولین کسی بود که علم را در مدینه تدوین نمود. وی به سال ١٥٢ هـ.ق یا چیزی در این حدودها وفات یافت. شرح حالش در کتاب «سیر أعلام النبلاء»، ج ٧ شماره: ١٥ آمده است.
[٤٢٤]- عبارت «ومعاویه» از نسخههای خطی (أ)، (ج) و (د) ساقط شده است.
[٤٢٥]- نگا: زادالمعاد، ٣/٤٠.
[٤٢٦]- این عبارت از مواردی است که فقط شریک آورده و از اوهام و خیالات وی محسوب شده است. در مجموع ده انتقاد بر روایت حدیث معراج از وی گرفته شده است: اول – مکانهای پیامبران † در آسمان. دوم- بودن معراج پیش از بعثت. سوم- بودن معراج در شب. چهارم- مخالفت او در نهرین. پنجم- مخالفت او در سدرة المنتهی. ششم- شکافتن سینه هنگام معراج. هفتم- ذکر رود کوثر در آسمان دنیا. هشتم- نسبت دادن نزدیکی و نزدیکتر شدن به خداوند ﻷ. نهم- تصریح او به اینکه امتناع پیامبر ج از بازگشتن به درخواست کم کردن [تعداد رکعات نماز] از پروردگارش، پنجمین بار بود. دهم- عبارت «او را به پیش خداوند جبار برد و گفت: در حالی که خداوند در مکان خود بود»؛ نگا «فتح الباری»، ١٣/٤٠٤ و ٤٠٥.
[٤٢٧]- او امام و علامه، حافظ مغرب، شیخ الاسلام، ابوعمر یوسف بن عبدالله بن محمد بن عبدالبر بن عاصم نَمَری اندلسی قرطبی مالکی، صاحب «التمهید» است. ذهبی در کتاب «سیر أعلام النبلاء»، ج ١٨ ص ١٥٧ میگوید: او امام و متدین و ثقه و متعهد و علامه و متبحر بود. ابتدا بنا به آنچه گفتهاند، ظاهری مذهب بود و سپس مذهب مالکی را اختیار کرد. البته در مسائلی چند متمایل به مذهب شافعی بود. این کارش مورد انتقاد و ملامت قرار نمیگیرد، چون او از کسانی بود که به درجه ائمه مجتهد رسیده بود. و هر کس به تألیفاتش نگاه کند، برایش معلوم میشود که او از فراوانی علم و قوت فهم و ذهن تیز برخوردار بود. و هر کس گفتهاش قبول و رد میشود جز رسول خدا ج. ولی وقتی یک امام در اجتهادش خطا کرد، نباید محاسن و خوبیهایش را فراموش کنیم و معارف و دانشهایش را نادیده بگیریم، بلکه باید برایش طلب بخشش کنیم و او را معذور بداریم.
[٤٢٨]- او امام و محقق و حافظ و اصولی و فقیه و نحوی، دارای ذهن تیز و قلم روان و تألیفات زیاد و سودمند، شمس الدین ابوعبدالله محمد بن ابی بکر بن ایوب بن سعد بن حریز زرعی دمشقی، رفیق و ملازم شیخ الاسلام ابن تیمیه است. وی نزدیک به ١٦ سال همراه ابن تیمیه بود و از علم واسع او بهره مند شد. محبت ابن تیمیه به دل او نشست و او را خیلی دوست داشت تا جایی که به اکثر اجتهادات او عمل میکرد و از آنها دفاع مینمود. ابن قیم بود که کتابهای ابن تیمیه را ویرایش نمود و علم او را منتشر کرد. ابن قیم / زیاد مشغول خواندن نماز و تلاوت قرآن بود. وی انسانی خوش اخلاق و بسیار دوست داشتنی بود. به کسی حسادت نمیورزید و کینه کسی را در دل نداشت. ابن قیم به سال ٧٥١ هـ.ق وفات یافت. به شرح حالش در کتاب «الدرر الکامنة»، اثر ابن حجر عسقلانی، ج ٤ صفحات٤٠٠ – ٤٠٣ مراجعه کنید.
[٤٢٩]- زاد المعاد، ٣/٤٢، چاپ مؤسسة الرسالة.