استدلال به وسیله اسماء و صفات و افعال خداوند برای اثبات وحدانیت و یکتایی خداوند
اگر بگویی: چگونه به وسیله اسماء و صفات خدا استدلال میشود، چون استدلال به وسیله آنها ممکن نیست؟
در جواب باید گفت: خداوند متعال در فطرتهایی که به انکار و تعطیل و تشبیه و تمثیل آلوده نشدهاند، این مطلب را به ودیعت نهاده که خداوند متعال در اسماء و صفاتش کامل است و به چیزهایی موصوف است که خود را بدان توصیف نموده و پیامبرانش او را بدان توصیف نمودهاند و آنچه از کمال خدا از مخلوقات پنهان است، بسیار عظیمتر از چیزی است که مخلوقات شناختهاند.
از جمله کمال پاک خداوند، گواهی و اطلاع او بر هر چیز است به گونهای که ذرهای در آسمانها و زمین چه در ظاهر و چه در باطن از وی پنهان نمیماند. کسی که شأن و منزلتش چنین است چگونه شایسته بندگان است که برایش شریک قائل شوند و غیر او را بپرستند و با او خدایان و معبودهای دیگری قرار دهند؟ و چگونه شایسته کمال خداوند است که کسی را تأیید نماید که بزرگترین دروغ را به خدا نسبت داده و پیام و رسالت او را برخلاف واقعیت امر به انسانها برساند سپس او را در راستای این کار مورد نصرت و یاری قرار دهد، شأن و منزلت وی را والا گرداند، دعایش را اجابت بنماید، دشمنانش را نابود گرداند و آیات و نشانهها و معجزات و براهینی را در اختیار او قرار دهد که نیروها و قوای بشر از آوردن مانند آن ناتوانند و او با این وجود دروغگو و افترا زننده است؟!
معلوم است که گواهی و آگاهی خداوند بر هر چیز و قدرت و حکمت و عزت و کمال پاکش این را نمیپذیرد و هر کس آن را جایز بداند، هرگز خداوند را نشناخته و نسبت به همه انسانها از معرفت پروردگار دور است.
قران پُر از این روش – که روش خواص است- میباشد. آنان برای اثبات افعال خدا و اینکه چه کارهایی در شأن خداست و چه کارهایی در شأن خدا نیست به اسماء و صفات خداوند استدلال مینمایند. خداوند میفرماید: ﴿وَلَوۡ تَقَوَّلَ عَلَيۡنَا بَعۡضَ ٱلۡأَقَاوِيلِ٤٤ لَأَخَذۡنَا مِنۡهُ بِٱلۡيَمِينِ٤٥ ثُمَّ لَقَطَعۡنَا مِنۡهُ ٱلۡوَتِينَ٤٦ فَمَا مِنكُم مِّنۡ أَحَدٍ عَنۡهُ حَٰجِزِينَ٤٧﴾[الحاقة: ٤٤-٤٧] «و اگر او حتی یک کلمه بر ما دروغ میبست، ما دست راستش را میگرفتیم سپس شریان قلبش را قطع میکردیم. آنگاه احدی از شما مدافع او نبود». ان شاء الله بعداً این موضوع با تفصیل بیشتری بیان میشود.
همچنین به وسیله اسماء و صفات خدا برای اثبات وحدانیت او و بطلان شرک، استدلال میشود؛ همچنان که خداوند متعال میفرماید: ﴿هُوَ ٱللَّهُ ٱلَّذِي لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ٱلۡمَلِكُ ٱلۡقُدُّوسُ ٱلسَّلَٰمُ ٱلۡمُؤۡمِنُ ٱلۡمُهَيۡمِنُ ٱلۡعَزِيزُ ٱلۡجَبَّارُ ٱلۡمُتَكَبِّرُۚ سُبۡحَٰنَ ٱللَّهِ عَمَّا يُشۡرِكُونَ٢٣﴾[الحشر: ٢٣] «او خدایی است که جز او معبودی نیست، فرمانروای پاک، عاری از هر نقصی، ایمنیبخش، نگاهبان، شکستناپذیر، قدرت مدار و باکبریاست. منزه است خداوند از هر چه شریک او کنند». امثال این مطلب در قرآن فراوان است.
رهروان این راه کماند و تنها خواص بدان راه مییابند. عموم مردم به آیات و نشانههای موجود در هستی استدلال مینمایند، زیرا این کار آسانتر است و انسان زودتر به مقصد میرسد، و خداوند برخی از مخلوقاتش را بر برخی دیگر برتری میدهد[١٠٤].
سپس چیزهایی در قرآن کریم جمع شده که در غیر قرآن جمع نشده است، چون قرآن هم دلیل است و هم دلیل برای آن آورده شده، هم شاهد و گواه است و هم برای آن شهادت و گواهی داده شده است. خداوند متعال به کسانی که خواستار آیهای شدهاند که نشاندهنده صدق و راستگویی پیامبرش باشد، فرموده است: ﴿أَوَ لَمۡ يَكۡفِهِمۡ أَنَّآ أَنزَلۡنَا عَلَيۡكَ ٱلۡكِتَٰبَ يُتۡلَىٰ عَلَيۡهِمۡۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَرَحۡمَةٗ وَذِكۡرَىٰ لِقَوۡمٖ يُؤۡمِنُونَ٥١﴾[العنكبوت: ٥١] «آیا ایشان را کافی نیست که این کتاب را که بر آنها تلاوت میشود بر تو نازل کردیم؟ بیگمان در این [کار] برای مردمی که ایمان میآورند، رحمت و یادآوری است».
[١٠٤]- در کتاب «مدارج السالکین» افزوده است: «و درجات هر که را بخواهد بلند میگرداند و او دانای حکیم است».