شرح عقیده طحاویه

فهرست کتاب

استدلال به وسیله اسماء و صفات و افعال خداوند برای اثبات وحدانیت و یکتایی خداوند

استدلال به وسیله اسماء و صفات و افعال خداوند برای اثبات وحدانیت و یکتایی خداوند

اگر بگویی: چگونه به وسیله اسماء و صفات خدا استدلال می‎شود، چون استدلال به وسیله آنها ممکن نیست؟

در جواب باید گفت: خداوند متعال در فطرت‌هایی که به انکار و تعطیل و تشبیه و تمثیل‎ آلوده نشده‌اند، این مطلب را به ودیعت نهاده که خداوند متعال در اسماء و صفاتش کامل است و به چیزهایی موصوف است که خود را بدان توصیف نموده و پیامبرانش او را بدان توصیف نموده‎اند و آنچه از کمال خدا از مخلوقات پنهان است، بسیار عظیم‎تر از چیزی است که مخلوقات شناخته‎اند.

از جمله کمال پاک خداوند، گواهی و اطلاع او بر هر چیز است به گونه‎ای که ذره‎ای در آسمان‌ها و زمین چه در ظاهر و چه در باطن از وی پنهان نمی‎ماند. کسی که شأن و منزلتش چنین است چگونه شایسته بندگان است که برایش شریک قائل شوند و غیر او را بپرستند و با او خدایان و معبودهای دیگری قرار دهند؟ و چگونه شایسته کمال خداوند است که کسی را تأیید نماید که بزرگترین دروغ را به خدا نسبت داده و پیام و رسالت او را برخلاف واقعیت امر به انسان‌ها برساند سپس او را در راستای این کار مورد نصرت و یاری قرار دهد، شأن و منزلت وی را والا گرداند، دعایش را اجابت بنماید، دشمنانش را نابود گرداند و آیات و نشانه‎ها و معجزات و براهینی را در اختیار او قرار دهد که نیروها و قوای بشر از آوردن مانند آن ناتوانند و او با این وجود دروغگو و افترا زننده است؟!

معلوم است که گواهی و آگاهی خداوند بر هر چیز و قدرت و حکمت و عزت و کمال پاکش این را نمی‎پذیرد و هر کس آن را جایز بداند، هرگز خداوند را نشناخته و نسبت به همه انسان‌ها از معرفت پروردگار دور است.

قران پُر از این روش – که روش خواص است- می‎باشد. آنان برای اثبات افعال خدا و اینکه چه کارهایی در شأن خداست و چه کارهایی در شأن خدا نیست به اسماء و صفات خداوند استدلال می‌نمایند. خداوند می‎فرماید: ﴿وَلَوۡ تَقَوَّلَ عَلَيۡنَا بَعۡضَ ٱلۡأَقَاوِيلِ٤٤ لَأَخَذۡنَا مِنۡهُ بِٱلۡيَمِينِ٤٥ ثُمَّ لَقَطَعۡنَا مِنۡهُ ٱلۡوَتِينَ٤٦ فَمَا مِنكُم مِّنۡ أَحَدٍ عَنۡهُ حَٰجِزِينَ٤٧[الحاقة: ٤٤-٤٧] «و اگر او حتی یک کلمه بر ما دروغ می‎بست، ما دست راستش را می‌گرفتیم سپس شریان قلبش را قطع می‎کردیم. آنگاه احدی از شما مدافع او نبود». ان شاء الله بعداً این موضوع با تفصیل بیشتری بیان می‎شود.

همچنین به وسیله اسماء و صفات خدا برای اثبات وحدانیت او و بطلان شرک، استدلال می‎شود؛ همچنان که خداوند متعال می‎فرماید: ﴿هُوَ ٱللَّهُ ٱلَّذِي لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ٱلۡمَلِكُ ٱلۡقُدُّوسُ ٱلسَّلَٰمُ ٱلۡمُؤۡمِنُ ٱلۡمُهَيۡمِنُ ٱلۡعَزِيزُ ٱلۡجَبَّارُ ٱلۡمُتَكَبِّرُۚ سُبۡحَٰنَ ٱللَّهِ عَمَّا يُشۡرِكُونَ٢٣[الحشر: ٢٣] «او خدایی است که جز او معبودی نیست، فرمانروای پاک، عاری از هر نقصی، ایمنی‎بخش، نگاهبان، شکست‎ناپذیر، قدرت مدار و باکبریاست. منزه است خداوند از هر چه شریک او کنند». امثال این مطلب در قرآن فراوان است.

رهروان این راه کم‎اند و تنها خواص بدان راه می‌یابند. عموم مردم به آیات و نشانه‎های موجود در هستی استدلال می‎نمایند، زیرا این کار آسان‎تر است و انسان زودتر به مقصد می‎رسد، و خداوند برخی از مخلوقاتش را بر برخی دیگر برتری می‎دهد[١٠٤].

سپس چیزهایی در قرآن کریم جمع شده که در غیر قرآن جمع نشده است، چون قرآن هم دلیل است و هم دلیل برای آن آورده شده، هم شاهد و گواه است و هم برای آن شهادت و گواهی داده شده است. خداوند متعال به کسانی که خواستار آیه‎ای شده‎اند که نشان‎دهنده صدق و راستگویی پیامبرش باشد، فرموده است: ﴿أَوَ لَمۡ يَكۡفِهِمۡ أَنَّآ أَنزَلۡنَا عَلَيۡكَ ٱلۡكِتَٰبَ يُتۡلَىٰ عَلَيۡهِمۡۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَرَحۡمَةٗ وَذِكۡرَىٰ لِقَوۡمٖ يُؤۡمِنُونَ٥١[العنكبوت: ٥١] «آیا ایشان را کافی نیست که این کتاب را که بر آنها تلاوت می‌شود بر تو نازل کردیم؟ بی‎گمان در این [کار] برای مردمی که ایمان می‌آورند، رحمت و یادآوری است».

[١٠٤]- در کتاب «مدارج السالکین» افزوده است: «و درجات هر که را بخواهد بلند می‎گرداند و او دانای حکیم است».