کاملترین انسانها در زمینه توحید، پیامبران و فرستادگان خداوند است
وقتی معلوم شد که توحیدالوهیت است که پیامبران به خاطر آن مبعوث شدهاند و در کتابهای آسمانی آمده- همان طور که بدان اشاره شد- پس به گفته کسانی که توحید را به سه نوع تقسیم نمودهاند، توجهی نمیشود و گفتهشان از درجه اعتبار ساقط است. سه نوع توحید از نظر آنان این است: ١- نوع اول، توحید الوهیت است که برای عموم مردم میباشد. ٢- نوع دوم، توحیدی است که به وسیله حقایق اثبات میشود. این نوع از توحید برای خواص است. ٣- نوع سوّم، توحید قائم به قِدَم است. که این نوع از توحید، توحید خاصه خواص میباشد. همان طور که گفته شد این تقسیمبندی کمترین اعتبار را ندارد، زیرا کاملترین انسانها در زمینه توحید، پیامبران است و از میان پیامبران، رسولان و فرستادگان توحید کاملتری دارند و از میان رسولان و فرستادگان، پیامبران اولواالعزم توحید کاملتری دارند. پیامبران اولواالعزم اینان هستند: نوح، ابراهیم، موسی، عیسی و محمد – درود و سلام خدا بر همهشان باد!
در میان پیامبران اولوالعزم هم، حضرت محمد و حضرت ابراهیم أ توحید کاملتری داشتند، زیرا آنان در زمینه علم و معرفت به توحید و دعوت انسانها به سوی آن و جهاد به خاطر آن کاری کردند که دیگر پیامبران نکردند. پس هیچ توحیدی کاملتر از توحید پیامبران که در زندگی داشتهاند و انسانها را به سوی آن دعوت نمودهاند و بر سر آنها با امتهای دیگر جهاد و مبارزه نمودهاند، نیست. به همین خاطر خداوند متعال به پیامبرش دستور داده که در توحید به پیامبران اقتدا نماید همان طور که پس از بیان مناظره ابراهیم با قومش در خصوص بطلان شرک و صحت توحید و نام بردن پیامبران از نسل و فرزندان ابراهیم میفرماید: ﴿أُوْلَٰٓئِكَ ٱلَّذِينَ هَدَى ٱللَّهُۖ فَبِهُدَىٰهُمُ ٱقۡتَدِهۡۗ﴾[الأنعام: ٩٠] «آنان کسانی بودند که خدا هدایتشان کرد، پس به هدایت آنان اقتدا کن». پس کاملتر از توحید کسانی نیست که رسول خدا ج به اقتدا نمودن به آنان دستور داده شده است».
پیامبر ج به یارانش یاد میداد که موقع فرا رسیدن صبح بگویند: «أصبَحنَا عَلی فِطرةِ الإسلامِ، وکَلَمةِ الإخلاص، ودينِ نَبِيّنا مُحمَّدٍ، ومِلَّةِ أبينا إبراهيمَ حنيفاً مُسلماً ومَا کانَ مِنَ المشرکين»[١٠٥] «بر فطرت اسلام و کلمه اخلاص و دین پیامبرمان محمد ج و آیین ابراهیم که حقگرا و مطیع بود و از زمره مشرکان نبود، صبح کردیم».
آیین ابراهیم، توحید است و دین محمد ج رسالت و برنامهای است که از جانب خدا آورده و شامل گفتار و کردار و اعتقادات او است. منظور از کلمه اخلاص، شهادت و گواهی دادن اینکه جز خدا معبودی نیست، میباشد و منظور از فطرت اسلام، محبت و پرستش خدای یگانه و بیشریک و تسلیم پروردگار به وسیله پرستش او و ذلت و خواری در برابرش و فرمانبرداری از اوامر و فرامین او و بازگشت به سوی او میباشد که بندگانش را بر آنها سرشته است.
این همان توحید خاصه خواص است که هر کس از آن روی گرداند، از نادانترین نادانان است؛ خداوند متعال میفرماید: ﴿وَمَن يَرۡغَبُ عَن مِّلَّةِ إِبۡرَٰهِۧمَ إِلَّا مَن سَفِهَ نَفۡسَهُۥۚ وَلَقَدِ ٱصۡطَفَيۡنَٰهُ فِي ٱلدُّنۡيَاۖ وَإِنَّهُۥ فِي ٱلۡأٓخِرَةِ لَمِنَ ٱلصَّٰلِحِينَ١٣٠ إِذۡ قَالَ لَهُۥ رَبُّهُۥٓ أَسۡلِمۡۖ قَالَ أَسۡلَمۡتُ لِرَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ١٣١﴾[البقرة: ١٣٠-١٣١] «وچه کسی از آیین ابراهیم روی میگرداند جز کسی که سبک مغزی کند؟ در حالی که ما او را در دنیا برگزیدیم و او در آخرت مسلماً از شایستگان است. آنگاه که پروردگارش به او گفت: سر به فرمان خدا نِه. گفت: تسلیم پروردگار جهانیان شدم».
[١٠٥]- احمد در مسند خود، ج٣، ص٤٠٦ و ٤٠٧ دارمی در سنن خود، ج٢ ص٢٩٢؛ نسائی در سنن خود، مبحث «عمل الیوم و اللیلة»؛ مزی در کتاب «تحفة الأشراف» ج٧ صص١٨٩-١٩٠؛ و ابن سنی به شماره ٣٣ از طریق روایت عبدالرحمن بن ابزی آن را آوردهاند. سند آن صحیح است و سیوطی در کتاب «الجامع الصغیر» آن را به طبرانی نسبت داده است.