۹- کسانی که کشتن تارکالصلاة را جایز میدانند
در نزد شافعی و احمد از و درخواست توبه میشود اگر توبه کرد در امان است وگرنه کشته میشود. ابوبکر طرطوشی در تعلیق خود بر مذهب مالک گوید: مادامی که وقت نماز باقی مانده باشد به وی امر میشود تا نماز بخواند اگر خواند در امان بوده و اگر نخواند تا وقت آن سپری شد کشته میشود.
به نظر من تارک نماز وقتی کشته میشود که برای انجام آن دعوت شود و او از آن امتناع ورزد. دعوت برای خواندن نماز ادامه پیدا نمیکند. به همین خاطر، پیامبرصاجازه داده نماز جماعت پشت سر امراءی خوانده شود که گاهی نماز را بعد از خروج وقت میخوانند، و به جنگیدن و کشتن آنان اجازه نداده است چون اصرار بر ترک آن نداشتهاند. بنابراین اگر کسی دعوت به انجام آن شود ولی بدون عذر از انجام آن سرباز زند تا وقت نماز سپری شود، ترک و اصرار او محقق میشود.
آنان که فتوا به قتل تارکالصلاة داده در تعداد نمازهایی که ترک کرده اختلاف دارند سفیانثوری، مالک و احمد در یکی از روایات و شافعی گویند: به خاطر ترک یک نماز کشته میشود و دلیل ایشان احادیثی است که دلالت بر قتل تارکالصلاة دارند. مانند روایت معاذبن جبل که: رسولخداصفرمود: «هرکس یک نماز واجب را از روی عمد ترک کند به تحقیق ذمۀ خدا از وی بری است». (روایت از امام احمد در مسند).
اگر از کسی برای خواندن نماز در وقت دعوت شود و در جواب بگوید: من نماز نمیخوانم و عذری هم نداشته باشد، اصرار او آشکار و کشتن او، و به هدر دادن خون وی واجب است.
ابوهریره سگوید: رسولخداصفرمود: «به من امر شده با مردم کارزار کنم تا وقتی که شهادت دهند خدایی جز الله نیست و محمد فرستادۀ او است و نماز را بر پا داشته و زکات را بدهند، اگر این کار را انجام دادند تجاوز بر خون و مال آنان بر من حرام و حسابشان با خدا است». (روایت از امام احمد و ابنخزیمه).
عبدالله بن مسعود سگوید: رسولخداصفرمود: «ریختن خون هیچ مسلمانی که شهادت دهد: خدایی جز الله نبوده و من فرستادۀ خدایم حلال نیست مگر به سبب یکی از این سه گناه: بیوۀ زناکار، قتل عمد، و آن کس که دین خود را ترک و از جماعت اسلام دور شود». (متفقعلیه).
انسبنمالک سگوید: وقتی که رسول خدا وفات کرد اعراب مرتد گشتند، عمر گفت: ابوبکر چگونه با اعراب میجنگید؟ ابوبکر گفت: به درستی این را رسولخداصگفته که: «به من امر شده با مردم بجنگم تا وقتی که شهادت میدهند. خدایی جز الله نبوده و من فرستاده خدایم و نماز را میخوانند و زکات را ادا میکنند» (نسائی).
این احادیث دلیلی برای بیان حکم تارکالصلاة هستند.
ابواسحاق گوید: تارکالصلاة به خاطر کفرش همانند مرتد کشته میشود و غسل و کفن نشده و نماز بر وی خوانده نخواهد شد و در قبرستان مسلمین نباید دفن گردد، چون رسولخداصفرموده: «تفاوت بین انسان مؤمن و کفر ترک نماز است». (روایت مسلم).
از بریده سروایت شده که: رسولخداصفرمود: «عهد و پیمانی که میان ما و ایشان است: نماز است، پس هرکس آن را ترک کند بدون شک کافر شده است». (روایت از امام احمد و نسائی و ترمذی).
همچنین فرمود: «اولین چیزی که در دینتان از دست میدهید خشوع است و آخرین چیزی که در دینتان از دست میدهید نماز است». (روایت از حاکم).
به نظر من هرگاه زن یا مرد تارکالصلاة برای اجرای حد، کشته شوند تکفیر نمیشوند، و مانند زناکار محصن میباشند. این، قول اکثر فقهاء از جمله ابوحنیفه، مالک و شافعی میباشد. به دلیل فرمایش پیامبر صکه فرمود: «به حقیقت، خداوند کسی را که از ته قلب و به خاطر رضای خدا، لاإله إلاالله بگوید بر آتش جهنم حرام کرده است». (متفقعلیه).
عبادهبن صامت سگوید: از رسولخداصشنیدم که فرمود: «هرکس شهادت دهد خدایی جز الله نیست و به حقیقت محمد بنده و فرستادۀ او است و به حقیقت عیسی بنده و کلمۀ اوست که به مریم القا کرده و روحی است از جانب او، و به حقیقت بهشت حق است و دوزخ حق است، خداوند او را داخل بهشت میکند هر عملی که داشته باشد». (متفقعلیه).
انس سروایت کرده که: رسولخداصفرموده: «کسی که در دنیا لاإله إلاالله گفته و به اندازۀ ذرهای ایمان قلبی و کار نیک داشته باشد از دوزخ خارج میشود» (متفقعلیه).
ابوهریره سگوید: رسول خداصفرمود: «برای هر پیامبری دعایی مستجاب بود و هر کدام از آنان در دعای خود تعجیل کرده و آن را در دنیا خواستهاند، ولی من دعای خود را ذخیره کرده تا در روز قیامت برای امتم شفاعت کنم و انشاءالله این شفاعت من شامل کسانی از امتم میشود که هیچ چیزی را شریک خدا قرار نداده باشند». (روایت از مسلم).
عباده بن صامت آورده است که: رسولخداصفرمود: «خداوند در شب و روز پنج نماز را بر بنده فرض کرده است هرکس بر آنها محافظت و مداومت داشته باشد او را به نزد خدا عهدی باشد که وی را داخل بهشت نماید و هرکس بر آنها محافظت و مداومت نکند عهدی به نزد خدا ندارد اگر خواست او را عذاب میدهد وگرنه او را به بهشت داخل میکند».
بنابراین، اگر تارکالصلاة کافر بود او را داخل مشیت و خواست خود نمیکرد.
از حذیفه روایت شده که گفته: «روزگاری بر مردم میآید که به جز گفتن لاإله إلاالله چیزی دیگر از اسلام با خود ندارند». (روایت از خلال).
مسلمانان هم بر این نظر اجماع دارند، چون ما در هیچ عصر و زمانی سراغ نداریم میتی را که اهل نماز نبوده غسل نکنند یا نماز بر او نخوانند و یا او را از میراث محروم کرده باشند، و میان زوجین که یکی از آن دو، تارکالصلاة باشد با وجود کثرت بینمازان امر به جدایی کرده باشند.
در حالی که اگر شخصی تارکالصلاة در حقیقت کافر بود این احکام به ثبوت میرسیدند. میان مسلمانان هیچ خلافی در این نیست که بر زن و مرد تارکالصلاة واجب است تمام نمازها را قضا کنند، ولی در مورد مرتد اختلاف دارند.
اما در احادیث فوق که تارکالصلاة به کفار، تشبیه شده از باب تهدید و سختگیری بر اوست نه این که حقیقتاً چنان باشد. هم چون قول پیامبر که فرمود: «دشنام دادن به مسلمان فسق و جنگ با وی کفر است». (متفقعلیه).
و یا مانند این قول پیامبرصکه فرمود: «هرکس به برادر خودش بگوید: ای کافر، بیگمان یکی از آن دو با کفر باز میگردد»، و همچون قول حضرتصکه میفرماید: «هرکس به غیر از خدا قسم خورد در حقیقت مشرک شده است». (روایت از احمد).
و مانند گفتهاش که فرمود: «تبری جستن از نسب، اگر چه کم هم باشد کفر و ورزیدن به خدا است». (فتحالباری).
و امثال اینها که منظور فقط تشدید در تهدید است.