فقه جامع بانوان

فهرست کتاب

۵- آداب خوابیدن و دراز کشیدن:

۵- آداب خوابیدن و دراز کشیدن:

(۱) براء بن‌عازبسگوید: هروقت رسول‌خداصبه بستر خواب می‌رفت بر پهلوی راست می‌خوابید و این دعا را می‌خواند: «اللَّهُمَّ أَسْلَمْتُ نَفْسِيْ إِلَيْكَ، وَفَوَّضْتُ أَمْرِيْ إِلَيْكَ، وَوَجَّهْتُ وَجْهِيْ إِلَيْكَ، وَأَلْجَأْتُ ظَهْرِيْ إِلَيْكَ، رَغْبَةً وَرَهْبَةً إِلَيْكَ لاَ مَلْجَأَ وَلاَ مَنْجَا مِنْكَ إِلاَّ إِلَيْكَ، آمَنْتُ بِكِتَابِكَ الَّذِيْ أَنْزَلْتَ وَبِنَبِيِّكَ الَّذِيْ أَرْسَلْتَ». (روایت از بخاری).

«بار الها! جانم را به تو سپردم، و کار خود را به تو تفویض نمودم، و چهره ام را به سوى تو گرداندم، و به تو اتّکا کردم، در حالى که به نعمت‌هاى تو امیدوارم و از عذابت بیم ناکم، به جز تو پناهگاهى و جاى نجاتى ندارم. الهى! به کتابى که تو نازل فرمودى، و پیامبرى که تو مبعوث کردى، ایمان آوردم»

(۲) همچنین از براء روایت شده که رسول‌خداصبه من گفت: «هرگاه به بستر خواب رفتی وضویی همانند وضوی نماز بگیر سپس بر پهلوی راستت دراز بکش و بگو: و دعایی مانند قبل را ذکر کرد، و سعی کن آخرین کلامت آن باشد». (متفق علیه).

(۳) از عایشهلروایت شده که رسول‌خداصدر شب یازده رکعت نماز می‌خواند و هنگام طلوع فجر دو رکعت خفیف نماز می‌خواند، آنگاه بر پهلوی راستش دراز می‌کشید تا مؤذن می‌آمد و اجتماع مسلمانان در مسجد را به او خبر می‌داد. (متفق‌علیه).

(۴) حذیفه بن یمانسگوید: هرگاه رسول‌خداصدر شب به بستر خواب می‌رفت دست خود را زیر گونۀ خود می‌گذاشت و این دعا را می‌خواند: «بِاسْمِكَ اللَّهُمَّ أَمُوْتُ وَأَحْيَا»«خـدایا! با نـام تـو مى میرم [مى خوابم] و با نـام تـو زنده مى شوم [بیدار مى شوم]» و اگر از خواب بیدار می‌شد می‌گفت: «الحَمْدُ للهِ الَّذِي أَحْيَانا بَعْدَ مَا أمَاتَنَا وإلَيْهِ النُّشُورُ»«تمام ستایش‌ها از آنِ خدایى است که پس از میراندن ما را زنده کرده است، و بازگشت به سوى اوست» (روایت از بخاری).

(۵) از یعیش بن طفجۀ غفاریسبه نقل از پدرش روایت شده که پدرم گفت: «روزی من در مسجد بر شکم دراز کشیده بودم ناگهان یکی با پای خود مرا تکان داد و گفت: این دراز کشیدنی است که خداوند آن را ناخوش می‌دارد، گوید: وقتی نگاه کردم متوجه شدم رسول‌خداصبود». (روایت از ابوداود).

(۶) از ابوهریرهسروایت شده که رسول‌خداصفرمود: «هرکس در مکانی بنشیند و ذکر خدا را بر زبان نیاورد از جانب خدا بر وی نقصی محسوب می‌شود». (روایت از ابوداود).