۳- عیادت زنان از مردان
امام بخاری در بحث عیادت زنان از مردان گوید: امالدرداء لبه عیادت یکی از مردان اهل مسجد که انصاری بود رفت. از عایشه لروایت شده که گوید: وقتی که رسولخداصوارد مدینه شد ابوبکر و بلال بمریض شدند، عایشه گوید: به عیادت هر دو رفتم و به ابوبکر گفتم: باباجان چه طوری؟ به بلال هم گفتم: حال تو چه گونه است؟ عایشه گوید: ابوبکر عادت داشت هرگاه دچار تب و لرز میشد این بیت را زمزمه میکرد:
کل امریء مصبح فیأهله
والموت أدنی من شراک نعله
هر انسانی که بامدادان در میان خانوادهاش است مرگ از بند کفشهایش به او نزدیکتر است.
بلال نیز وقتی تب لرزش قطع میشد، میگفت:
أَلاَ لَيْتَ شِعْرِى هَلْ أَبِيتَنَّ لَيْلَةً
بِوَادٍ وَحَوْلِى إِذْخِرٌ وَجَلِيلُ
وَهَلْ أَرِدَنْ يَوْمًا مِيَاهَ مِجَنَّةٍ
وَهَلْ تَبْدُوَنْ لِى شَامَةٌ وَطَفِيلُ
ای کاش میدانستم خواهم توانست شبی را در درهای سپری کنم و درختان اذخر و جلیل دور مرا فراگیرند؟ و آیا خواهم توانست بر آب مجنه وارد شوم و آیا باری دیگر کوههای شامه و طفیل را خواهم دید؟
عایشه لگوید: به نزد رسولخداصرفتم و ماجرا را عرض کردم فرمود: «خدایا، مدینه را همانند مکه یا بیشتر از آن به نزد ما محبوب نما، پروردگارا مدینه را سلامت بدار و در مد و صاع آن برکت قرار ده و تب آن را بردار و در جحفه قرار بده». (روایت از بخاری و مسلم و بیهقی).