۲- تعزیۀ زن:
الف- زینب دختر ابوسلمه سگوید: به نزد امالمؤمنین ام حبیبه رفتم که پدرش ابوسفیان بنحرب فوت کرده بود، امحبیبه خواست مادهای خوشبوی زرد رنگ برایش آوردند که خلوق بود یا چیزی دیگر، و با آن کنیزی را خوشبو کرد. سپس کمی از آن را برای صورت خود مالید و گفت: به خدا، من نیازی به عطر ندارم ولی از رسولخداصشنیدم که بر منبر فرمود: «حلال نیست هیچ زنی که ایمان به خدا و روز جزا داشته باشد بیش از سه شب برای میت عزادار باشد مگر برای شوهر که باید چهار ماه و ده شب در عزا باشد». (بخاری).
ب- باز زینب گوید: به نزد زینب بنت جحش که برادرش فوت کرده بود رفتم، مادهای خوشبو را خواست و آن را مس کرد، آنگاه گفت: به خدا که من نیازی به بوی خوش ندارم ولی از رسولخداصشنیدم که بر منبر فرمود: «برای هیچ زنی که ایمان به خدا و روز آخرت دارد حلال نیست از سه شب بیشتر در عزا باشد بجز زنی که شوهرش فوت کرده که باید چهار ماه و ده روز در عزا باشد» (بخاری).
ابنحجر گوید: به این دو حدیث بر تحریم احداد برای غیر همسر و وجوب آن برای همسر به مدت چهار ماه و ده شب استدلال میشود. (فتحالباری).
و بنا به قولی مرجوح، حکمت این مدت چهار ماه و ده شب این است که نطفه در این مدت تکامل پیدا کرده و بعد از یکصد و بیست روز جان در او دمیده میشود و این ده روز زیادی به خاطر نقصان ماهها احتیاطاً در نظر گرفته شده است.
و ذکر کلمۀ عشر در قالب تأنیث به خاطر به حساب آوردن روزها با شبها به نزد جمهور است؛ بنابراین تا به شب یازدهم داخل نشود احداد او پایان نمییابد.
و از اوزاعی و بعضی از سلف نقل شده: با گذشت چهار ماه و ده شب و در اول روز دهم عدۀ وی تمام میشود.