فقه جامع بانوان

فهرست کتاب

۹- فضیلت سورۀ (قل هو الله احد):

۹- فضیلت سورۀ (قل هو الله احد):

۱- ابوایوب انصاریسگوید که: رسول‌خداصفرمود: «آیا هرکدام از شما نمی‌تواند در شب یک سوم قرآن را بخواند؟ هرکس سورۀ ﴿قُلۡ هُوَ ٱللَّهُ أَحَدٌ ١را بخواند در واقع یک سوم قرآن را خوانده است». (روایت از نسائی و ترمذی).

۲- از ابوهریرهسروایت شده که با رسول‌خداصمی‌رفتم شنید که مردی سوره ﴿قُلۡ هُوَ ٱللَّهُ أَحَدٌ ١را می‌خواند. رسول‌‌خداصفرمود: واجب شد عرض کردم: چه واجب شد؟ فرمود: بهشت. (روایت از نسائی و ترمذی).

۳- همچنین ابوهریرهسگوید: «رسول‌خداصفرمود: ﴿قُلۡ هُوَ ٱللَّهُ أَحَدٌمعادل یک سوم قرآن است». (روایت از ابن ماجه و ترمذی).

۴- باز از ابوهریرهسروایت شده که رسول‌خداصفرموده: «جمع شوید، چون می‌خواهیم یک سوم قرآن را بر شما بخوانم، گوید: جمعی حاضر شدند و آنگاه حضرتصخارج شد و سورۀ ﴿قُلۡ هُوَ ٱللَّهُ أَحَدٌ ١را بر آنان بخواند، سپس داخل شد. بدین خاطر به یکدیگر گفتیم. رسول‌خداصفرمود: من یک سوم قرآن را بر شما می‌خوانم به نظر من خبر خوشی از آسمان نازل شده است، دوباره حضرتصخارج شد و فرمود: من به شما گفتم: یک سوم قرآن را بر شما خواهم خواند، بدانید که بی‌گمان ﴿قُلۡ هُوَ ٱللَّهُ أَحَدٌ ١معادل یک سوم قرآن است». (روایت از مسلم و ترمذی)

۵- انس بن مالکسگوید: «مردی از انصار در مسجد قباء امامت می‌کرد و هرگاه می‌خواست بعد از فاتحه سوره‌ای بخواند. ﴿قُلۡ هُوَ ٱللَّهُ أَحَدٌ ١را می‌خواند و همراه آن سوره‌ای دیگر را نیز می‌خواند، و در هر رکعتی چنین می‌کرد. رفیقانش در این مورد با او صحبت کردند و گفتند: شما هر بار این سوره را می‌خوانی ولی گمان می‌کنی کفایت نمی‌کند و سوره‌ای دیگر بخوان، گفت: من هرگز این سوره را ترک نمی‌کنم، اگر دوست دارید این‌گونه برای شما امامت می‌کنم و اگر نمی‌خواهید من امامت برای شما را ترک می‌نمایم، ولی مردم او را از خود بزرگتر می‌شمردند و دوست نداشتند کسی دیگر برای آنان امامت نماید. وقتی که رسول‌خداصبه آنجا تشریف برد، موضوع را به عرض او رساندند، فرمود: فلانی چه مانعی دارید خواسته ایشان را اجابت کنید و چه چیزی شما را بر این واداشته در هر رکعتی این سوره را بخوانید؟ عرض کرد: یا رسول‌الله، من آن را دوست دارم، آنگاه حضرتصفرمود: حب آن سوره شما را داخل بهشت می‌کند». (روایت از بخاری و ترمذی).

۶- ابوسعید خدریسآورده است: مردی از مردی دیگر شنید که چند بار ﴿قُلۡ هُوَ ٱللَّهُ أَحَدٌ ١را می‌خواند، چون روز شد به محضر رسول‌خداصآمد و موضوع را عرض کرد گویی که آن را کم می‌شمرد، رسول‌خداصفرمود: «سوگند به خدایی که جان من در دست اوست سورۀ ﴿قُلۡ هُوَ ٱللَّهُ أَحَدٌ ١معادل یک سوم قرآن است». (روایت از بخاری).

۷- باز ابوسعید خدریسگوید که: رسول‌خداصبه یارانش فرمود: «آیا هر کدام از شما نمی‌تواند در یک شب یک سوم قرآن بخواند؟، آنان این کار را مشقت می‌دانستند و گفتند: چه کسی از ما قدرت آن را دارد یا رسول‌الله؟ فرمود: ﴿قُلۡ هُوَ ٱللَّهُ أَحَدٌ ١یک سوم قرآن است». (روایت از بخاری).

ابن حجر در تفسیر حدیث مذکور گوید: بعضی از علماء آن را بر ظاهر معنی حمل کرده‌اند و گویند: با توجه به معانی قرآن، یک سوم آن است، زیرا قرآن عبارت از احکام، اخبار و توحید است و این سوره شامل قسم سوم آن بوده لذا یک سوم قرآن به حساب می‌آید.

قرطبی گوید: این سوره بر دو اسم از اسماء الله که متضمن انواع کمال هستند شامل می‌گردد و این دو اسم در دیگر سوره‌های قرآن نیامده‌اند که عبارتند از (احد، صمد)؛ زیرا این دو اسم دلالت بر احدیت ذات مقدس و موصوف به تمامی اوصاف کمال دارد؛ بدین‌گونه که «احد» مشعر به وجود خاص خداوند بوده و غیر او در آن شرکت ندارد. و «صمد» نیز مشعر به جمیع اوصاف کمال است، زیرا به معنی منتهای سیادت حق تعالی بوده و مرجع تمامی نیازها و خواسته‌ها است، و چنین وصفی به حقیقت شایستۀ کسی است که حائز تمام کمالات باشد و بجز خدای متعال هیچ احدی صلاحیت آن را نداشته و نخواهد داشت. بنابراین مادام این سوره مشتمل بر معرفت ذات مقدس خداوند متعال است به نسبت معرفت تمامی صفات ذاتی و فعلی باری تعالی یک سوم آن را تشکیل می‌دهد.

دیگران گفته‌اند: این سوره در برگیرندۀ راه توجیه اعتقاد و صدق معرفت و اثبات آنچه واجب است برای خداوند اثبات گردد می‌باشد، از قبیل: احدیتی که مطلقاً با شرکت منافات دارد، و صمدیتی که جمیع صفات کمال را برای او اثبات و هرگونه نقصی را از او نفی می‌نماید، از قبیل: نفی ولد، و والد، و نفی کف که متضمن کمال مطلق و نفی شبیه و نظیر است. و این است مجمع توحید اعتقادی، و به این دلیل معادل یک سوم قرآن می‌باشد، زیرا قرآن، خبر و انشاء است و انشاء شامل امر و نهی و اباحه است، و خبر، عبارت از خبر از خالق و خبر از مخلوق او است، و سورۀ اخلاص، خبر از خدا را به طور چکیده و خالص آورده و قاری آن را از شرک اعتقادی مصون می‌دارد.

به نظر بعضی از علماء، سورۀ اخلاص مشابه کلمۀ توحید است، چون مشتمل بر جمله‌های مشبه و نافیة توأم با تعلیل بیشتر می‌باشد، و معنی نفی در آن این است: او است خالق و رزاق و معبود، زیرا کسی مانند «والد» بالاتر از او و کسی همسان با او مانند «کفء» و کسی همکار و معین او مانند «ولد» وجود ندارد. و نکتۀ مهم در این سوره این است: مسایل را به اصحاب علم القاء کرده و الفاظ را در معانی غیر متبادر به فهم و ذهن، به کار برده است، زیرا معنی متبادر از واژۀ یک سوم قرآن، یک سوم حجم مکتوب آن است و معلوم شد که این معنی، از آن اصلاً مد نظر نیست.