فقه جامع بانوان

فهرست کتاب

۱۵- شروط صیغۀ عقد

۱۵- شروط صیغۀ عقد

فقهاء به شرط گرفته‌اند که الفاظ ایجاب و قبول از حیث وضع، هر دو برای زمان ماضی باشند یا حداقل یکی برای ماضی و دیگری برای آینده باشد:

مثال اول که هر دو فعل ماضی باشند: ولی بگوید: دخترم را به عقد تو در آوردم، و زوج بگوید: قبول کردم.

مثال دوم که یکی فعل ماضی و دیگری فعل مضارع باشد: ولی بگوید: دخترم را به عقد تو در‌ می‌آورم، و زوج بگوید: قبول کردم.

این شرط فقهاء بدین خاطر است که تحقق رضایت طرفین و توافق ارادۀ هر دو، رکن حقیقی برای عقد نکاح است، و ایجاب و قبول نشانۀ این رضایت است، و باید هر دو لفظ دلالت قطعی بر حصول رضایت و تحقق آن هنگام عقد داشته باشند.

وصیغه‌ای که شارع برای انشاء عقود استعمال کرده، ماضی است، زیرا دلالت آن بر حصول رضایت طرفین قطعی بوده و احتمال دیگری ندارد.

برخلاف الفاظی که بر حال، یا آینده دلالت دارند، زیرا دلالت قطعی بر حصول رضایت هنگام عقد ندارند.

پس اگر طرف اول بگوید: دخترم را به عقد تو در‌ می‌آورم، و طرف دوم بگوید: قبول می‌کنم، نکاح منعقد نمی‌گردد، زیرا احتمال دارد منظور از استعمال این الفاظ، تنها وعده باشد، و وعدۀ نکاح در آینده به معنای عقد، در زمان حال نیست.

ولی اگر خواستگار گوید: دخترت را به عقد من درآورد، و او بگوید: به عقد تو در آوردم، نکاح منعقد می‌گردد، زیرا دلالت بر توکیل داشته و اگر یکی، عقد طرفین را به عهدۀ خود بگیرد صحیح است.

پس از خواستگار گفت: به عقد من درآور، و دیگری گفت: قبول کردم، این مطلب را می‌رساند که طرف اول، طرف دوم را وکیل کرده و طرف دوم به نیابت از طرفین به انشاء عقد پرداخته است.