۳۷- حکم اسقاط حمل
امام غزالی گوید: اسقاط حمل جنایتی است بر موجودی شکل گرفته و حاصل و به قولی مرجوح، این جنایت دارای مراتبی است: اگر نطفه در رحم واقع شده و با منی زن مخلوط شود و استعداد پذیرش حیات را داشته باشد، از بین بردن آن جنایت است، اگر تبدیل به مضغه (پاره خون) و علقه (گوشت پاره) شد، از بین بردن آن جنایتی بزرگتر است، و اگر جان در آن دمیده شد و اعضاء آن پدیدار گشت بیشتر بر جنایت میافزاید.
در کتاب سبلالسلام گوید: جواز، یا عدم جواز اسقاط نطفه قبل از دمیدن جان در آن، بستگی به اختلافی است که در مورد جواز یا عدم جواز جلوگیری از بارداری وجود دارد، بنابراین، آن کس که جلوگیری از بارداری را جایز شمرده معالجه برای اسقاط حمل را نیز جایز میشمارد، و کسی که آن را حرام دانسته اسقاط حمل را نیز به طریق اولی حرام میداند.
مصرف دارو، برای قطع حاملگی نیز از این باب است.
در فقه السنة گفته است: بعد از استقرار نطفه در رحم و بعد از گذشت یکصد و بیست روز از استقرار آن اسقاط (سزارین) جنین حلال نیست، و این تجاوزی است بر نفس که مستوجب عذاب دنیا و آخرت میگردد.
عبدالله سگوید: رسولخداصکه صادق و مصدوق است، به من فرمودند: «هرکدام از شما چهل روز به صورت نطفهای در رحم مادرش جمع میشود سپس به همان مقدار به صورت پاره خونی در میآید، سپس به همان اندازه به شکل پاره گوشتی در میآید آنگاه جان در آن دمیده شده و چهار کلمه در سرنوشت او نوشته میشود: روزی او، اجل او، عمل او، و سعادت یا شقاوت او» (روایت از بخاری و مسلم، و ابوداود و ترمذی).
و باز در فقه السنة گوید: اما اسقاط (سزارین) جنین، یا افساد لقاح قبل از گذشت این مدت بر حسب ضروریات پیش آمده مباح است، و انجام آن بدون سبب یا اسباب حقیقی کراهت دارد.