۴۹- رفتن زنان به قبرستان
عبداللهبن ابی ملیکه گوید: روزی عایشه لاز قبرستان باز میگشت گفتم: «ای مادر مؤمنان از کجا میآیی؟ گفت: از زیارت قبر عبدالرحمن برادرم، به وی گفتم: مگر رسولاللهصاز رفتن به قبرستان نهی نفرموده بود؟ گفت: بله چنین بود، از زیارت قبرستان نهی کرده بود و سپس به زیارت آن امر فرمود». (روایت از حاکم و بیهقی و ذهبی).
ابوبریده به نقل از پدرش گوید: «رسولاللهصفرمود: شما را از زیارت قبور نهی میکردم ولی حال به زیارت آن بروید چون زیارت آن قیامت را بیاد میآورد» (روایت از ابوداود).
در سابق حدیثی را آوردیم که بخاری روایت کرده و به نقل از انسسگوید: «رسولخداصبر زنی گذر کرد که بر قبر کودکش نشسته و میگریست به او فرمود: «صبر پیشه کن و از خدا بترس» زن [در حالی که پیامبر را نمیشناخت] در جواب گفت: مرا به حال خود واگذار چون تو به مصیبت من گرفتار نشدهای، به وی گفتند: این، پیامبرصاست، و زن خود را به خانه پیامبر رساند و دربانی را بر در رسولخداصندید، عذر آورد و عرض کرد من تو را نشناختم، فرمود: «در آغاز مصیبت صبر پیشه کردن مهم است». اگر رسول خداصرفتن آن زن به گورستان را کراهت میدانست آن را بر زن حرام میکرد همین حدیث دلیل بر مباح بودن زیارت قبور برای زنان است.
اما این حدیث رسولاکرمصکه در آن فرمود: «خداوند زنانی را که زیاد به گورستان میروند نفرین کرده است». (احمد و ابنماجه و ترمذی).
بعضی از اهل علم زیارت قبور برای زنان را به دلیل این حدیث مکروه دانستهاند، امام قرطبی در تفسیر حدیث گوید: نفرینی که در حدیث آمده فقط شامل زنانی است که بیش از حد به گورستان رفته و این کار ایشان سبب ضایعه شدن حقوق شوهران و خودآرایی میگردد، چون صیغۀ مبالغه را در آن بکار گرفته است.
ابوهریرهسگوید: رسولخداصبر قبر مادرش رفت و گریست و آنان را که در اطراف او بودند نیز به گریه انداخت، رسولخداصفرمود: «از پروردگارم اجازه خواستم تا برای مادرم استغفار کنم ولی به من اجازه داده نشد، اجازه خواستم به زیارت قبرش بروم، به من اجازه داده شد، پس قبرستان را زیارت کنید زیرا آخرت را به یاد شما میآورد».