۸- وقف و وصیت برای اقارب مستحب است
ثابت به نقل از انسسگوید: رسولخداصبه ابوطلحه فرمود: «آن را برای خویشاوندان فقیرت قرار بده، و او هم، آن را به حسان، و ابیبنکعب اختصاص داد». (روایت از بخاری).
بعضی گفتهاند: هرگاه وصیت برای اقارب کرد منظور از آن، اقارب مسلمان از جهت پدر میباشد.
ماوردی گوید: وصیت برای هرکس که وقف بر وی جایز باشد اعم از صغیر و کبیر، و عاقل و دیوانه، و موجود و معدوم، مادام وارث و قاتل نباشد جایز است با این تفاوت که وقف عبارت از منع بیع عین موقوفه بوده و تنها منافع آن به صورتی مخصوص بر فرد، یا جهت موقوف علیه توزیع میگردد.
علما در مورد اقارب اختلاف نظر دارند:
ابوحنیفه گفته است: اقارب عبارت از هر محرمی از ناحیۀ پدر، یا مادر است ولی قرابت پدری مقدم بر قرابت مادری میباشد.
ابویوسف و محمد گفتهاند: اقارب به کسانی گفته میشود که، بعد از هجرت و از ناحیۀ پدر باهم جمع شوند.
و «زفر» افزوده است: بنابه روایتی از ابوحنیفه؛ اقرب ایشان در وصیت مقدم است، و حداقل کسانی که مشمول وصیت میشوند سه نفر است، و به نزد محمد دو نفر، و به نزد ابویوسف یک نفر است. و صرف اقارب ثروتمند نمیشود مگر اینکه مشروط گردد.
علما شافعی گفتهاند: قریب کسی است که در نسب باهم جمع شوند، خواه نزدیک باشد یا دور، مسلمان باشد یا کافر، غنی باشد یا فقیر، مذکر باشد یا مؤنث، وارث باشد یا غیر وارث، محرم باشد یا غیر محرم.
ولی در مورد اصول و فروع علما دو رأی متفاوت دارند و گفتهاند: اگر جمعی محصور و بیش از سه نفر موجود بودند، همه را فرا میگیرد، و در یک قول مرجوح، فقط سه نفر را در بر میگیرد ولو اینکه غیر محصور هم باشند. امام احمد نیز همان قول شافعی داشته با این تفاوت که او کافر را خارج کرده است، و بنا به روایتی از او، قرابت عبارت از همۀ کسانی است که در وی باهم جمع گردند و شخص موصی، پدر چهارم، با پایینتر از او باشد و به گفتۀ امام مالک، خاص عصبه است، اعم از اینکه وارث باشد یا نه، و در ابتداء به فقراء داده میشود تا بینیاز میگردند، سپس به اغنیاء داده خواهد شد.