نهم- طلاق به وسیلۀ تحریم:
علمای سلف، در این مسئله اختلاف نظر زیادی دارند و اقوال پیرامون آن در حدود هیجده قول است، زیرا نصی از کتاب و سنت بر این مسئله وجود ندارد. من در میان آن اقوال، متعادلترین و بهترین قول را ذکر میکنم.
طلاق به وسیلۀ تحریم این است که، شوهر به همسرش بگوید: تو، بر من حرام هستی، یا تو از من حرام هستی. اگر این الفاظ را همراه با نیت طلاق گوید، طلاق به شمار میرود، و اگر نیت ظهار داشت، ظهار محسوب شده و باید کفارۀ ظهار را بپردازد، و اگر نیت طلاق و ظهار نداشت، یا نیت سوگند داشت، مثلاً بگوید: اگر فلان فعل انجام دهی از من حرام هستی، و زن آن عمل را انجام داد، فقط کفارۀ سوگند بر او است نه چیزی دیگر.
از ابنعباس بروایت شده که گفته است: «هرگاه شوهر، همسرش را بر خود تحریم کرد، سوگند است و باید کفارۀ آن را بدهد. سپس گفت: رسولخداصبرای شما أسوۀ حسنه است». (متفقعلیه).
منظورش آن است که رسولخداصماریۀ قبطیه را بر خود تحریم کرد ولی بر وی حرام نشد و به آزاد نمودن بندهای اکتفا کرد.
نسائی آورده است: مردی به نزد ابنعباس آمد و گفت: من همسرم را بر خود حرام کردهام، ابنعباس گفت: دروغ گفتی بر تو حرام نیست، سپس این آیه را تلاوت کرد:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّبِيُّ لِمَ تُحَرِّمُ مَآ أَحَلَّ ٱللَّهُ لَكَۖ تَبۡتَغِي مَرۡضَاتَ أَزۡوَٰجِكَۚ﴾[التحریم: ۱].
«اى پیامبر، چرا چیزى را که خداوند برایت حلال کرده است، در به دست آوردن خشنودى همسرانت، حرام مىدارى؟»
و گفت: بر تو است سنگینترین کفاره را بدهید که آزاد کردن بندهای است.
و باز نسائی با اسنادی صحیح از انسسنقل کرده است که رسولخداصکنیزی داشت که با آن مقاربت میکرد، ولی عایشه و حفصه بآن قدر از وی بدگویی کردند تا اینکه رسولخداصکنیز را بر خود حرام کرد، و بدین سبب خداوند این آیه را نازل فرمود:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّبِيُّ لِمَ تُحَرِّمُ مَآ أَحَلَّ ٱللَّهُ لَكَۖ تَبۡتَغِي مَرۡضَاتَ أَزۡوَٰجِكَۚ﴾[التحریم: ۱].