۲- نصاب طلا:
علیسگوید: رسولخداصفرمود: «زکاتی از طلا بر تو واجب نیست مگر این که مقدار آن به بیستدینار برسد، اگر به بیست دینار رسید و یک سال تمام بر آن سپری شد نیم دینار آن زکات است. و هر اندازه بیشتر شد به این نسبت باید از آن زکات داد، و تا سپری شدن یک سال در مال زکوی زکات واجب نیست». (روایت از احمد و ابوداود و بیهقی).
ایخواهر مسلمان، از این حدیث استدلال میشود: که تا زمانی که طلا به بیست دینار نرسیده باشد، به آن زکاتی تعلق نمیگیرد. هر وقت به آن مقدار رسید و یک سال مالی بر آن گذشت، باید ربع عشر آن یعنی از بیستدینار نیم دینار را به عنوان زکات داد. و از افزون بر آن نیز باید به این نسبت زکات داده شود.
مالک گوید: سنتی که ما در آن اختلاف نداریم این است که: در بیست دینار طلا زکات واجب میگردد چنانکه در دو صد درهم نقره نیز زکات واجب میشود.
زریق، غلام بنیفزاره گوید: «عمربنعبدالعزیز در زمان خلافت به من نوشت از اموال تجارت تاجران مسلمان از هر چهل دینار یک دینار زکات بگیر و هر چه از آن کمتر بود به همان نسبت از زکات کسر کن تا این که به مبلغ بیست دینار میرسد، و هرگاه یک سوم دینار از بیست دینار کم شد زکاتی در آن نیست و بعد از گرفتن زکات در نوشتهای آنان را از زکات معاف بدار تا سال بعد فرا رسد». (روایت از ابنابی شیبه و ابنحزم).
ابنحزم گوید: این، عمربن عبدالعزیز است که رأی میدهد در طلا باید زکات داد و اگر از مبلغ بیست دینار کمتر بود زکات در آن نیست.
جمهور هم در مقدار بیست دینار طلا زکات را واجب میدانند.