۲۴- عنین
ابنحزم گوید: اگر کسی با زنی ازدواج کند و قدرت آمیزش با او نداشت یا بعد از مدتی آمیزش، از آن باز ایستاد و قدرت آن را از دست داد، برای حاکم و هیچ کسی دیگر جایز نیست میان زوجین جدایی بیفکند، یا ضرب الاجلی برای شوهر تعیین کند، بلکه شوهر مختار است میان اینکه همسرش را طلاق دهد یا او را نزد خود نگه دارد.
یزید بنعیینه بنعبدالرحمن به نقل از پدرش آورده است: زنی به نزد سمره بن جندب آمد و از شوهرش شکایت کرد که قادر به آمیزش نیست، سمره قضیه را به معاویه نوشت، معاویه در جواب نوشت: زنی متدین و زیبا را به عقد وی در آورد و باوی با زفاف رود، سپس از آن زن سؤال کند، اگر آن زن گفت: با وی نیز جماع نکرده است، باید به وی امر کند از زن جدا شد، آن کار را کرد و زن دوم گفت: که قادر به جماع نبوده است، لذا به او امر کرد از همسرش جدا شود.
و سعیدبنمسیب گوید: یک سال به او مهلت داده میشود اگر در این مدت نتوانست با او آمیزش کند از هم جدا میشوند.
و این قول از جملۀ قضات، ربیعه، شریحقاضی، عمروبندینار، و حمادبنابوسلیمان روایت شده است و اوزاعی، لیث، حسن بنحی، ابوحنیفه، مالک، شافعی و اصحاب ایشان نیز بر این قول هستند. ولی در تفصیل آن اختلاف نظر دارند، به گفتۀ ابوحنیفه، تعیین ضربالأجل فوق در صورتی است که شوهر گفتۀ همسرش را تصدیق کند، اما اگر شوهر با او مخالف کرد، اگر همسرش باکره بود، لازم است چند زن امین او را معاینه کنند، و اگر بیوه بود، گفتۀ شوهر پذیرفته شده و نه ضرب الأجلی برای ایشان در نظر گرفته میشود و نه از یکدیگر جدا میگردند.
مالکیها گویند: گفتۀ شوهر همراه با سوگند مبنی بر انجام آمیزش پذیرفته میشود.
و بنابر گفتۀ شافعی، گفتۀ شوهر همراه با سوگند مبنی بر انجام آمیزش پذیرفته میشود. اگر شوهر از سوگند امتناع کرد، همسر سوگند یاد میکند و از هم جدا میگردند، و اگر زنان گفتند: بکر است، همراه گفتۀ آنها، زن باید سوگند یاد کند و سپس میان آن دو جدایی حاصل میشود. اگر زن از سوگند خودداری کرد، مرد سوگند داده شده و اگر سوگند یاد کرد، زن به نزد او باقی گذاشته میشود.
سپس علما دربارۀ بیمار عنه بعد از آمیزش نیز اختلاف نظر دارند، علما فوق معتقدند که اگر شوهر با همسرش آمیزش کرده باشد حتی اگر یک مرتبه باشد هیچگونه ادعایی از جانب زن قابل قبول نبوده و هیچ مهلتی نیز برای شوهر تعیین نمیگردد.
و به گفتۀ ابوثور، هرگاه مرد دچار عنه گردید یک سال به وی مهلت داده میشود بعد از آن از یکدیگر جدا میگردند، ولو اینکه قبل از آن با او آمیزش کرده باشد.
عروه بنزبیرسگوید: عایشه، همسر رسولخداصبه من خبر داد که رفاعۀ قرظی زنش را طلاق داد، آن زن با عبدالرحمن بنزبیر ازدواج کرد، آن زن گفت: آلت عبدالرحمن مانند منگوله عمامه آویزان است و راست نمیشود و منگولۀ روپوش خود را گرفت و گفت: این گونه است. رسولخداصاز گفتۀ آن زن خندید و فرمود: «نکند بخواهید به نزد رفاعه بازگردید؟ نه نمیتوانید به نزد او بازگردید تا هر دو لذت خروج منی از یکدیگر را نچشند». (روایت از مسلم).
ابنحزم گوید: این زن میگوید که: شوهرش با او جماع نکرده و آلت او مانند منگوله است و راست نمیگردد، و از این قضیه به نزد رسولخداصشکایت کرده و میخواهد از شوهرش جدا گردد، ولی پیامبرصجواب شکایت او را نداد و مهلتی را برایش تعیین نکرد و آنان را از همدیگر جدا نساخت. و همین موضوع برای اهل خرد کافی است.