دوم- روش اهل تنزیل:
روش آنان بدینگونه است که هرکس از ذویالأرحام و عصبات را به منزلۀ کسی به حساب آورده که به وسیلۀ وی با میت نسبت پیدا میکنند؛ مثلاً: فرزندان دختر به منزلۀ دختر، و فرزندان خواهر را به منزلۀ خواهر، و عمات را به منزلۀ پدر، و داییها و خالهها را به منزلۀ مادر به حساب میآورند.
آنان به این حدیث استدلال کردهاند که رسولخداصدو سوم ترکه را به عمه، و یک سوم آن را به خاله داده است، و گفتهاند: این عمل رسولخداصجز این نیست که عمه را به منزلۀ پدر، و خاله را به منزلۀ مادر به حساب آورده است. این امر از لحاظ استدلال به سنت بود. از لحاظ استدلال عقلی گویند: برای توریث آنان چارهای جز این نیست که ایشان را به منزلۀ کسانی به حساب بیاوریم که به واسطۀ آنان با میت نسبت پیدا میکنند، به ویژه چون در قرآن و سنت روش ارث دادن آنان بیان نشده است.
این، طریقۀ علقمه، شعبی، مسروق و احمد است؛ چنان که متأخرین در مذهب مالک، و شافعی نیز به هنگام بیسر و سامانی و فساد بیتالمال، برای توریث ذویالأرحام از این روش استفاده کردهاند.