۲۳- مهریۀ زنان و رضایت به مهریۀ کم
در حقیقت، اسلام بشریت را از یوغ استبداد جاهلیت رهانیده و به انسانها حقوق خود را بازگردانیده و ابرهای تیره و تاریک را که بشریت، به خصوص زن را در کام خود فرو برده و توانایی دیدن راه رهایی را از وی سلب کرده بود به کلی زدوده است، و بر جو مالامال از ظلم و ظلمتی که بر زن تحمیل شده و آن را همچون ابزاری درآورده که مرد هرآنچه بخواهد بر وی تحمیل کند، خط افول و زوال کشید و زنگار عار ستم بر زن را از چهرۀ مردان به یکباره کنار زد و به این طبقۀ رنجیده و رنجدیده به درازای تاریخ شأن و شوکت و منزلتی داد که فراخور فطرت و سازگار با طبیعت و توأم با طینت او است، و بیرق آزادی و آزادگی را برافراشته و با انوار ظلمت شکن خود راه رسیدن به اوج تعالی را برای زن روشن، و او را همچون فرشتهای برای تربیت فرزندان خود در منزل قرار داده و زندان گیتی را برایش گلشن ساخت. نکاح، طلاق، مهریه، ارث، تربیت، تعلیم، و تعلم و تمامی حقوق از دست رفتۀ وی را به وی بازگرداند، و بر فراز هستی به ما انسانها دستور داده که حال و مال زن را مالامال از صلح و صفا و مهر و وفا نموده و او را در ساختن زندگی و نواختن آهنگ بالندگی شریک خود سازیم، و میفرماید:
﴿وَءَاتُواْ ٱلنِّسَآءَ صَدُقَٰتِهِنَّ نِحۡلَةٗۚ فَإِن طِبۡنَ لَكُمۡ عَن شَيۡءٖ مِّنۡهُ نَفۡسٗا فَكُلُوهُ هَنِيٓٔٗا مَّرِيٓٔٗا ٤﴾[النساء: ۴].
«و مهریههای زنان را به عنوان هدیهای خالصانه و فریضهای خدایانه بپردازید، پس اگر با رضایت خاطر چیزی را از مهریۀ خود به شما بخشیدند آن را حلال و گوارا مصرف کنید».
و در جای دیگری میفرماید:
﴿ٱلرِّجَالُ قَوَّٰمُونَ عَلَى ٱلنِّسَآءِ بِمَا فَضَّلَ ٱللَّهُ بَعۡضَهُمۡ عَلَىٰ بَعۡضٖ وَبِمَآ أَنفَقُواْ مِنۡ أَمۡوَٰلِهِمۡ﴾
[النساء: ۳۴].
«مردان بر زنان سرپرستند (و در جامعه کوچک خانواده حق رهبری دارند و صیانت و رعایت زنان بر عهدۀ ایشان است) بدان خاطر که خداوند (برای نظام اجتماع)، مردان را بر زنان در برخی از صفات برتری بخشیده است و بعضی را بر بعضی فضیلت داده است، و نیز بدان خاطر که (معمولاً مردان رنج میکشند و پول به دست میآورند و) از اموال خود برای خانواده خرج میکنند».
و باز میفرماید:
﴿وَإِنۡ أَرَدتُّمُ ٱسۡتِبۡدَالَ زَوۡجٖ مَّكَانَ زَوۡجٖ وَءَاتَيۡتُمۡ إِحۡدَىٰهُنَّ قِنطَارٗا فَلَا تَأۡخُذُواْ مِنۡهُ شَيًۡٔاۚ أَتَأۡخُذُونَهُۥ بُهۡتَٰنٗا وَإِثۡمٗا مُّبِينٗا ٢٠ وَكَيۡفَ تَأۡخُذُونَهُۥ وَقَدۡ أَفۡضَىٰ بَعۡضُكُمۡ إِلَىٰ بَعۡضٖ وَأَخَذۡنَ مِنكُم مِّيثَٰقًا غَلِيظٗا ٢١﴾[النساء: ۲۰- ۲۱].
«و اگر خواستید همسری را به جای همسری برگزینید، هر چند مال فراوانی هم مهریۀ یکی از آنان کرده باشید، برای شما درست نیست که چیزی از آن مال را دریافت دارید. آیا با بهتان و گناه آشکار آن را دریافت میدارید؟! و چگونه سزاوار شما است که آن را باز پس گیرید؟ و حال آنکه با یکدیگر آمیزشی دشتهاید (و هریک بر عورت دیگری اطلاع پیدا کردهاید و گذشته از این)، زنان پیمان محکمی هنگام ازدواج از شما گرفتهاند».
عبداللهبنربیعه به نقل از پدرش نقل کرده که زنی از قبیلۀ بنیفزاره بر یک جفت کفش، خود را به عقد مردی در آورد، رسولخداصفرمود: آیا در مقابل در اختیار گذاشتن نفس و مالت به یک جفت کفش راضی هستید؟ عرض کرد: بله، آنگاه رسولخداصآن را اجازه داد». (روایت از ابنماجه و ترمذی).
علما در مقدار مهریه اختلاف نظر دارند:
بعضی از علماء گویند: مهر، هر مقداری است که زوجین بر آن رضایت داشته باشند و این قول سفیان ثوری، شافعی، احمد و اسحاق است.
مالک گوید: نباید مقدار مهر از یک چهارم مثقال طلا کمتر باشد.
و بنابه گفتۀ بعضی از علمای کوفه، نباید مهر از هفت مثقال نقره کمتر باشد، و بنابه نص کتاب و سنت، مهریه، واجب است.
از عقبه بنعامرسنقل است که: رسولخداصفرموده است: «بهترین مهریه کمترین آن است». (روایت از ابوداود و حاکم).
مسلم به نقل از عایشه لآورده است که مهریۀ زنان پیامبرصدوازده و نیم اوقیه بوده است. (هر اوقیه چهل درهم میباشد).
صاحب کتاب الحجة گوید: رسولخداصمهریه را درحدی معین نکرده است که زیاد و کم نشود، چون توجه به مقدار آن متفاوت است، و مراتب آن مختلف و جدال بر آن دارای طبقاتی است که نمیتوان آن را در مرتبهای معین بر همگان تحمیل نمود، چنانچه نمیتوان نرخ کالاهای مرغوب را در حدی نگه داشت، و به همین خاطر است که رسولخداصمیفرماید: «در جستجوی مهریه باشید اگرچه انگشتری از آهن باشد». (روایت از احمد و ابن ماجه و ترمذی).
و عمرسگوید: «در مهریۀ زنان زیادهروی نکنید، زیرا اگر مهریه در دنیا ارزش محسوب میشد و به نزد خدا تقوا بود، از همه سزاوارتر به آن رسولخداصبود، ندیدهام یکی از زنانش یا دخترانش را بر بیشتر از دوازده اوقیه نکاح کرده باشد» (روایت از ابوداود و ابنماجه و ترمذی).
اوقیه از نظر علما چهل درهم است و دوازده اوقیه چهارصد و هشتاد درهم است. اگر کسی گمان برد مهریه نباید جز این باشد، باید دلیل صحیح بیاورد، و شکی در این نیست زیادهروی در مهریه مکروه است.
از عمرسروایت شده که بر بالای منبر نهی کرد از اینکه مهریه از چهارصد درهم بیشتر باشد، چون از منبر پایین آمد یکی از زنان قریش به گفتۀ او اعتراض کرد و گفت: مگر نشنیدهای که خداوند میفرماید: ﴿وَءَاتَيۡتُمۡ إِحۡدَىٰهُنَّ قِنطَارٗا﴾عمر گفت: خداوندا، مرا ببخش، همۀ مردم از عمر داناترند. سپس برگشت و بالای منبر رفت و گفت: من شما را نهی کردم از اینکه در مهریۀ زنان از چهارصد درهم بیشتر تعیین کنید، حال میتوانید از این مقدار بیشتر به عنوان مهریه به زنان بدهید (روایت از ابویعلی).
و عبداللهبن مصعب آورده که عمرسگفت: در مهریۀ زنان بر چهل اوقیه از نقره نیفزایید هرکس از آن مقدار بیشتر تعیین کند مازاد را در بیتالمال خواهم گذاشت، زنی گفت: تو نمیتوانی چنین کنی، عمرسگفت: چرا؟ زن گفت: چون خدای متعال میفرماید: ﴿وَءَاتَيۡتُمۡ إِحۡدَىٰهُنَّ قِنطَارٗا﴾عمرسگفت: «زنی به حق اصابت کرد، و مردی خطا کرد».