۲- حکم آن:
علماء پیرامون حکم سعی بینصفا و مروه سه رأی مختلف دارند:
(أ) بنابر مذهب ابنعمر، جابر، عایشه ش، مالک، شافعی و احمد در یکی از دور روایتش، سعی بین صفا و مروه رکن حج است، و ترک آن باعث بطلان حج شده و با خون و غیره آن جبران نمیشود، و به دلایل زیر استدلال مینمایند:
۱- بخاری از زهری روایت کرده که: عروه گوید: از عایشه لپرسیدم: رأی شما در تفسیر این آیه چیست؟
﴿۞إِنَّ ٱلصَّفَا وَٱلۡمَرۡوَةَ مِن شَعَآئِرِ ٱللَّهِۖ فَمَنۡ حَجَّ ٱلۡبَيۡتَ أَوِ ٱعۡتَمَرَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيۡهِ أَن يَطَّوَّفَ بِهِمَاۚ﴾[البقرة: ۱۵۸].
«بىگمان «صفا» و «مروه» از شعائر خدا هستند. پس هر کس که حجّ خانه [خدا] بگزارد یا عمره به جاى آورد، گناهى بر او نیست که در میان آن دو، طواف (سعى) کند»
به خدا سوگند چنین پیدا است: کسی که صفا و مروه را طواف نکند بر او گناهی نیست.
عایشه گفت: بدترین کلامی گفتی ای برادرزادهام، اگر تفسیر آیه چنان بود که تو تفسیر کردی بر کسانی که آن دو را طواف نکنند گناهی نبود، ولیکن این آیه در شأن انصار نازل شده است.
آنها قبل از این که اسلام بیاورند، بتی به نام منات را که در مشعل بود تعظیم میکردند به همین سبب از سعی بین صفا و مروه دوری میجستند.
وقتی که مسلمان شدند، در این مورد از رسولخداصسوال کردند و گفتند: ای رسولخدا ما در دوران جاهلیت از سعی بین صفا و مروه پرهیز میکردیم. به دنبال آن، آیۀ فوق نازل شد. عایشه لگفت: به تحقیق رسولخداصطواف بین صفا و مروه را تشریع کرد و نباید هیچ کس آن را ترک کند.
۲- مسلم از عایشه لروایت کرده که گفته: رسولخداصسعی بین صفا و مروه را انجام داد و مسلمانان نیز آن را انجام دادند. این عمل سنت شد، و به جانم سوگند خداوند حج هیچ کسی را بدون سعی بین صفا و مروه کامل نمیکند.
۳- یکی از زنان قبیله بنیعبدالدار به نام حبیبه بنتابی تجاره گوید: با گروهی از زنان قریش به خانۀ آل ابی حسین رفتیم و به رسولخداصنگاه میکردیم که میان صفا و مروه سعی میکرد و از شدت دویدن إزارش به دور کمرش میپیچید، تا جایی که میتوانم بگویم دو زانوی حضرتصرا میدیدیم، و شنیدم میفرمود: «سعی کنید چون خداوند سعی را بر شما واجب کرده است». (روایت از ابن ماجه و احمد و شافعی).
۴- به دلیل این که سعی بین صفا و مروه در حج و عمره نسک است، بنابراین، مانند طواف کعبه رکن است.
(ب) بنابر مذهب ابنعباس، انس، ابنزبیر، ابنسیرین و روایتی از احمد سعی بین صفا و مروه سنت بوده و با ترک آن هیچ چیزی واجب نمیگردد، با این دلایل:
۱- خداوند آن را جزء شعائر خود ذکر کرده و میفرماید: ﴿مِن شَعَآئِرِ ٱللَّهِ﴾و در مصحف أبی و ابنمسعود با «لا»ی نافیه است: ﴿فَلَا جُنَاحَ عَلَيۡهِ أَن لا يَطَّوَّفَ بِهِمَا﴾و این حرف نفی اگر چه جزء قرآن نبود و قرائت نمیشود ولی از رتبۀ آن نکاسته و در تفسیر ملحوظ میگردد.
۲- به دلیل این که نسکی است دارای تعدد، و به بیت تعلق ندارد، بنابراین، مانند رمی جمار بوده و رکن نیست.
۳- مذهب ابوحنیفه، ثوری و حسن، بر این است که: رکن نیست و با ترک آن حج و عمره باطل نمیشود، بلکه در صورت ترک آن، دم (خون) واجب میگردد. و صاحب مغنی این رأی را ترجیح داده و میگوید:
۱- این رأی، بهتر است، زیرا آن دلیل کسی است که آن را به طور اطلاق واجب دانسته، نه این که واجب حج بدون آن کامل نمیشود.
۲- قول عایشه لدر این باره درست مخالف با قول بعضی از صحابه قرار دارد.
۳- ابنمنذر گوید: راوی حدیث بنت ابیتجاره عبدالله بنمؤمل است و حدیث او را مورد انتقاد قرار دادهاند.
و آن حدیث نیز دلالت بر این دارد که مکتوب یعنی واجب است.
۴- علت این که مردم در دوران اسلام از سعی بین صفا و مروه پرهیز میکردند بدین خاطر بود که در دوران جاهلیت به خاطر دو بت که یکی را بر صفا و دیگری را بر مروه گذاشته بودند سعی میکردند، اما آیه نازل شد.