۱۰- آنچه باید در هنگام سوار شدن بر هر مرکوبی گفته شود
خداوند متعال فرماید:
﴿وَجَعَلَ لَكُم مِّنَ ٱلۡفُلۡكِ وَٱلۡأَنۡعَٰمِ مَا تَرۡكَبُونَ ١٢ لِتَسۡتَوُۥاْ عَلَىٰ ظُهُورِهِۦ ثُمَّ تَذۡكُرُواْ نِعۡمَةَ رَبِّكُمۡ إِذَا ٱسۡتَوَيۡتُمۡ عَلَيۡهِ وَتَقُولُواْ سُبۡحَٰنَ ٱلَّذِي سَخَّرَ لَنَا هَٰذَا وَمَا كُنَّا لَهُۥ مُقۡرِنِينَ ١٣ وَإِنَّآ إِلَىٰ رَبِّنَا لَمُنقَلِبُونَ ١٤﴾[الزخرف: ۱۲- ۱۴].
«و کشتیها و چهارپایان را برای شما آفرید تا بر آنها سوار شوید و بنشینید و آنگاه نعمت خدا را به یاد آرید و بگویید: پاک و بیعیب است خدایی که این مرکب را برای ما مسخر گردانیده است و ما به سوی پروردگار خویش باز میگردیم».
(۱) ابنعمربگوید: رسولخداصهرگاه برای سفر بر شترش سوار میشد سه مرتبه تکبیر میگفت و سپس این دعا را میخواند: ﴿سُبۡحَٰنَ ٱلَّذِي سَخَّرَ لَنَا هَٰذَا وَمَا كُنَّا لَهُۥ مُقۡرِنِينَ ١٣ وَإِنَّآ إِلَىٰ رَبِّنَا لَمُنقَلِبُونَ ١٤﴾. اللَّهُمَّ إِنَّا نَسْأَلُكَ فِيْ سَفَرِنَا هَذَا الْبِرَّ وَالتَّقْوَى، وَمِنَ الْعَمَلِ مَا تَرْضَى، اللَّهُمَّ هَوِّنْ عَلَيْنَا سَفَرَنَا هَذَا وَاطْوِ عَنَّا بُعْدَهُ، اللَّهُمَّ أَنْتَ الصَّاحِبُ فِيْ السَّفَرِ، وَالْخَلِيْفَةُ فِيْ اْلأَهْلِ، اللَّهُمَّ إِنِّيْ أَعُوْذُ بِكَ مِنْ وَعَثَاءِ السَّفَرِ، وَكَآبَةِ الْمَنْظَرِ، وَسُوْءِ الْمُنْقَلَبِ فِيْ الْمَالِ وَاْلأَهْل»«پاک است آن ذاتى که این مرکب را در اختیار ما قرار داد در حالى که ما نمى توانستیم آن را مسخّر گردانیم» الهى! ما در این سفر خواهان نیکى و تقوى و عملى هستیم که باعث خشنودى تو باشد. بار الها! این سفر را براى ما آسان بگردان و دورى راه را براى ما نزدیک کن. اى الله! تویى همراه ما در این سفر، و تو جانشین ما در خانواده هستى. بار الها! از مشقتهاى سفر، و دیدن مناظر غم انگیز، و تحول ناگوار در مال و خانواده به تو پناه مى برم».
و هرگاه باز میگشت این را نیز اضافه میکرد: «آيِبُوْنَ، تَائِبُوْنَ، عَابِدُوْنَ، لِرَبِّنَا حَامِدُوْنَ»«ما توبه کنان، عبادت کنان، و ستایش کنان براى پروردگارمان، در حال بازگشت هستیم» (روایت از مسلم).
(۲) علیبن ربیعه گوید: نزد علی بنابیطالب بودم مرکب را برای او آوردند همین که پا در رکاب گذاشت گفت: بسمالله و چون بر پشت آن قرار گرفت گفت: ﴿سُبۡحَٰنَ ٱلَّذِي سَخَّرَ لَنَا هَٰذَا وَمَا كُنَّا لَهُۥ مُقۡرِنِينَ ١٣ وَإِنَّآ إِلَىٰ رَبِّنَا لَمُنقَلِبُونَ ١٤﴾سپس سه مرتبه «الحمدلله»گفت و سه مرتبه ندای «الله أکبر»زد، آنگاه گفت: «سُبْحَانَكَ اللَّهُمَّ إِنِّيْ ظَلَمْتُ نَفْسِيْ فَاغْفِرْ لِيْ، فَإِنَّهُ لاَ يَغْفِرُ الذُّنُوْبَ إِلاَّ أَنْتَ»، «اى الله! تو پاک و منزّه هستى، من بر خود ستم نمودهام، مرا ببخشاى، چرا که بجز تو کسى دیگر گناهان را نمى آمرزد» بعد از آن خندید، علت خندیدن از او پرسیدند؟ در جواب گفت: پیامبر را دیدم چنین کرد که من کردم، ایشان خندیدند عرض کردم: یا رسولالله، از چه میخندی؟ گفت: خداوند سبحان از گفتۀ بندهاش که آمرزش گناهانش را میطلبد و میداند بجز خدا کسی گناهان او را نخواهد بخشید خوشحال میشود». (روایت از ابوداود و ترمذی).