۱۰- محرمات موقتی
اول- خواهر زوجه تا وقتی که خواهرش طلاق داده نشده و عدۀ او سپری نگردد یا فوت نکند، بر زوج حرام است به دلیل آیهای که میفرماید:
﴿وَأَن تَجۡمَعُواْ بَيۡنَ ٱلۡأُخۡتَيۡنِ إِلَّا مَا قَدۡ سَلَفَ﴾[النساء: ۲۳].
«[یکی دیگر از محرمات موقتی آن است که] همزمان با دو خواهر ازدواج کنی مگر آنچه که گذشته است».
دوم- عمه و خالۀ زوجه: مرد نمیتواند با هیچکدام از این دو ازدواج کند مگر اینکه برادرزادهاش یا خواهرزادهاش (زن خودش) فوت کند یا طلاق داده شده و عدۀ وی سپری گردد.
سوم- زنشوهردار: مگر اینکه فوت کند یا شوهرش او را طلاق داده و عدۀ وی سپری شود، چنانچه خداوند میفرماید:
﴿۞وَٱلۡمُحۡصَنَٰتُ مِنَ ٱلنِّسَآءِ﴾[النساء: ۲۴].
«[یکی دیگر از محرمات موقتی] زنان شوهردار میباشد».
چهارم- زن در حال عدۀ طلاق یا وفات تا سپری شدن عدهاش: خواستگاری چنین زنی نیز حرام است و گفتن آن به طریق کنایه یا تعریض اشکالی ندارد، مانند اینکه بگوید: من به تو علاقه و رغبت دارم؛ به دلیل آیهای که میفرماید:
﴿لَّا تُوَاعِدُوهُنَّ سِرًّا إِلَّآ أَن تَقُولُواْ قَوۡلٗا مَّعۡرُوفٗاۚ وَلَا تَعۡزِمُواْ عُقۡدَةَ ٱلنِّكَاحِ حَتَّىٰ يَبۡلُغَ ٱلۡكِتَٰبُ أَجَلَهُۥ﴾[البقرة: ۲۳۵].
«ولی به آنان پنهانی وعدۀ ازدواج ندهید مگر اینکه به شیوۀ پسندیدهای و به طور کنایه اظهار کنید اما در همه حال اقدام به ازدواج ننماید تا عدۀ آنان به سر آید».
پنجم- زنی که سه طلاقه داده شده: زنی که شوهرش او را سه طلاق داده باشد تا زمانی که با شوهری دیگر ازدواج نکند و به سبب طلاق یا فوت از او جدا نگردد و عدۀ وی به سر نیاید، نمیتواند با شوهر قبلیاش ازدواج کند؛ به دلیل فرمودۀ خداوند متعال که میفرماید:
﴿فَإِن طَلَّقَهَا فَلَا تَحِلُّ لَهُۥ مِنۢ بَعۡدُ حَتَّىٰ تَنكِحَ زَوۡجًا غَيۡرَهُۥ﴾[البقرة: ۲۳۰].
«و اگر (برای بار سوم) زن را طلاق داد، زن برای او حلال نیست، تا هنگامی که با شوهری دیگر ازدواج میکند».
ششم- زن زناکار: همچنین ازدواج با زن زناکار جایز نیست مگر اینکه از زنا توبه کند و پشیمانی او یقیناً حاصل شده و عدهاش سپری شود، به دلیل فرمودۀ خدای تعالی که میفرماید:
﴿وَٱلزَّانِيَةُ لَا يَنكِحُهَآ إِلَّا زَانٍ أَوۡ مُشۡرِكٞۚ وَحُرِّمَ ذَٰلِكَ عَلَى ٱلۡمُؤۡمِنِينَ ٣﴾[النور: ۳].
«و زن زناکار، او را جز مرد زناکار یا مشرک به زنى نمىگیرد. این [امر] بر مؤمنان حرام شمرده شده است».
احادیث وارده پیرامون محرمات موقتی:
۱- ابوهریرهسگوید: رسولخداص«از ازدواج مرد با زن و عمهاش یا خالهاش نهی کرده است». (متفقعلیه).
۲- ابنعباسبگوید: «رسولخداصاز ازدواج زن بر عمهاش، یا خالهاش نهی کرده است». (روایت از ترمذی).
۳- ابوهریرهسگوید: رسولخداص«نهی کرده از اینکه ازدواج زن بر عمهاش، یا عمه بر دختر برادرش، یا بر خالهاش، یا ازدواج خاله بر دختر خواهرش صورت گیرد، و ازدواج دختر کوچکتر و برعکس ازدواج دختر بزرگتر بر دختر کوچکتر (ازدواج با دو دختر) نباید صورت گیرد». (روایت از ابوداود و ترمذی).
همۀ علما بر این رأی هستند و کسی را سراغ نداریم که با این رأی مخالف باشد که برای مرد حلال نیست بازن، و عمهی او، یا خالۀ او همزمان ازدواج کرده و هر دو را باهم جمع کند.
بنابراین، اگر زنی را بعد از ازدواج با عمهاش، یا خالهاش به عقد خود درآورد، یا زنی را بعد از ازدواج با دختر برادرش به عقد خود درآورد، در هر سه صورت نکاح دوم فسخ شده و باطل است و عامۀ اهل علم بر این قولند.
۴- عمروبن شعیب به نقل از پدرش و او از جدش گوید: «مرثد بنابیمرثد غنوی اسیران را به مکه حمل میکرد، و در مکه زنی فاحشه به نام عناق سکونت داشت که دوست مرثد بود، مرثد گفت: به محضر رسولخداصرفتم و عرض کردم: یا رسولالله، با عناق ازدواج کنم؟ رسولخداصجوابی به من نداد، به دنبال آن، این آیه نازل شد: ﴿وَٱلزَّانِيَةُ لَا يَنكِحُهَآ إِلَّا زَانٍ أَوۡ مُشۡرِكٞۚ﴾رسولخدا مرا به نزد خود خواند و آیۀ مذکور را برای من قراءت کرد و فرمود: با او ازدواج مکن». (روایت از احمد و ابوداود).