فقه جامع بانوان

فهرست کتاب

۴- اسباب ارث:

۴- اسباب ارث:

میراث دارای اسبابی به شرح زیر است:

اول- نکاح: هرگاه یکی از زوجین فوت کرد دیگری از وی ارث می‌برد؛ به دلیل فرمودۀ خدای متعال که می‌فرماید:

﴿۞وَلَكُمۡ نِصۡفُ مَا تَرَكَ أَزۡوَٰجُكُمۡ إِن لَّمۡ يَكُن لَّهُنَّ وَلَدٞ[النساء: ۱۲].

«و برای شما نصف دارایی به جای ماندۀ همسرانتان است اگر فرزندی از شما (یا از دیگران و یا نوه، یا نوادگانی) نداشته باشند....».

در ارث زوجین از یکدیگر مشروط است زوجیت تا وفات یکی از آن دو باقی باشد، به استثنای زنی که شوهرش او را طلاق رجعی داده و یکی از زوجین قبل از انقضاء عده فوت کند که از یکدیگر ارث می‌برند.

چنان که زنی که شوهرش او را در مرض موت طلاق بائن داده است ارث می‌برد، و جمهور معتقدند که چنین زنی ارث می‌برد ولی در مدت استحقاق آن اختلاف نظر دارند:

از نظر احناف، زنان تا مدتی که در عده است ارث می‌برد و هر وقت عده پایان یابد ارث نمی‌گیرد، زیرا با پایان یافتن مدت آن، بیگانه می‌گردد.

و از نظر حنبلی‌ها، بعد از انقضاء عده نیز ارث می‌گیرد مادام با شخص دیگری ازدواج نکرده باشد. بنابراین اگر ازدواج کرد ارث، ساقط می‌گردد.

و مالکی‌ها گویند: زن بعد از انقضاء عده نیز ارث می‌گیرد ولو اینکه با شخص دیگری ازدواج کرده باشد.

ولی اگر زن فوت کند شوهر از او ارث نمی‌گیرد، چون اقدام شوهر به طلاق سبب حرمان او از ارث می‌گردد.

دوم- اولوالأرحام: عبارت از کسانی هستند که نسب حقیقی نام دارند؛ چنان‌که می‌فرماید:

﴿وَأُوْلُواْ ٱلۡأَرۡحَامِ بَعۡضُهُمۡ أَوۡلَىٰ بِبَعۡضٖ فِي كِتَٰبِ ٱللَّهِ[الأحزاب: ۶].

«و خویشاوندان نسبت به همدیگر (از نظر ارث بردن) بعضی از بعضی در کتاب خدا از اولویت بیشتری برخوردارند».

اقارب (اولوالأرحام) در رابطه با ارث سه نوع می‌باشند: ۱) اصحاب فروض، ۲) عصبات، ۳) ذوی‌الأرحام.

سوم- ولاء: که به آن نسب حکمی گفته می‌شود؛ چنانچه رسول‌خداصمی‌فرماید: «ولاء، گوشت پاره‌ای است به مانند گوشت پارۀ نسب». (روایت از ابن‌حبان و حاکم).

ولاء بر دو قسم است: قسم اول عبارت است از یک نوع قرابت حکمی که توسط شارع میان معتق (آزاد کننده) و عتیق (بردۀ آزاد شده) به وجود آمده و شارع این نوع ولاء را یکی از اسباب ارث قرار داده است.

قسم دوم عبارت از عهد و پیمانی است که دو نفر باهم می‌بندند بعد از مرگ از یکدیگر ارث ببرند و برای یکدیگر دیه بدهند.

ارث موالات در جاهلیت متداول بوده و اسلام آن را به همان حال خود باقی گذاشت، چنان‌که می‌فرماید:

﴿وَٱلَّذِينَ عَقَدَتۡ أَيۡمَٰنُكُمۡ فَ‍َٔاتُوهُمۡ نَصِيبَهُمۡۚ إِنَّ ٱللَّهَ كَانَ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ شَهِيدًا ٣٣

[النساء: ۳۳].

«و به کسانی که با آنان پیمان بسته‌اید سهم خودشان را به تمامی بدهید، بی‌گمان خداوند بر هر چیزی حاضر و ناظر می‌باشد».

اما فقها در اینکه این نوع ولاء، شرعاً یکی از اسباب ارث بوده و یا اینکه بعداً نسخ شده است، اختلاف دارند:

مذهب جمهور بر این است: این نوع ارث دادن به اعتبار اینکه از عادات جاهلی بوده و در مواقع ضروری و به خاطر تحکیم عقیده مباح گردیده و بعداً منسوخ شده است. و بنابر مذهب احناف و شیعۀ امامیه، غیر منسوخ بوده و گویند: عمربن‌خطاب، علی، ابن‌مسعود، ابن‌عباس و ابن‌عمر، بر این رأیند.