۵- مکروه بودن بریدن و دوری از ازدواج (تبتل)
و اما تبتلی که قرآن به آن امر کرده و میفرماید: ﴿وَتَبَتَّلۡ إِلَيۡهِ تَبۡتِيلٗا ٨﴾مجاهد در تفسیر آن گفته است: به سوی خدا با اخلاص پیش رو، وإلا اصل تبتل به معنی بریدن است؛ بدین معنی به سوی خدا از همه چیز برده شو.
سعدبنابیوقاصسگوید: «رسولخداصتبتل عثمان بنمظعون را رد کرد، و اگر به آن اذن میداد آن را به ما اختصاص میداد» (روایت از بخاری و ترمذی).
سمره سگوید: «رسولخداصاز تبتل نهی کرده است» (روایت از نسائی و ترمذی).
ابنحجر در تفسیر حدیث گفته: نهی، در حدیث، بلا خلاف برای تحریم است، چون از ازدیاد مشروع بنیآدم جلوگیری کرده و از این گذشته در برگیرندۀ مفاسدی دیگر است، مانند تعذیب نفس و مشوه کردن وجود و چهره همراه با وارد کردن زیانهایی که گاهی منجر به مرگ میشود. و همچنین، تبتل، به معنی ابطال مردانگی و در برگیرندۀ تغییر خلق خدا و کفران نعمتهای او است، زیرا مرد بودن، از نعمتهای بزرگ است، بنابراین، اگر آن را از بین ببرد در واقع خود را به زن تشبیه کرده و کاستی را بر کمال ترجیح داده است.
قرطبی گوید: خصاء حیوانات نر از بینآدم به جز به خاطر منافع حاصله در آن، مانند بهتر و فربهتر شدن یا قطع زیان از آن، ممنوع است و امام نووی گوید: خصاء حیوانات غیر مأکول شرعاً به طور مطلق از نظر شرعی حرام است، و اما خصاء حیوانات کوچک مأکول جایز است ولی خصاء حیوانات بزرگ مأکول جایز نیست. و به گمانم گفتۀ نووی، قول قرطبی مبنی بر اباحۀ خصاء حیوان بزرگ برای دفع زیاد را رد میکند.