ترجمه صحیح مسلم - جلد اول

فهرست کتاب

باب (۵۴): سخن گفتن نبی اکرم ص درباره‌ی سایر انبیا

باب (۵۴): سخن گفتن نبی اکرم ص درباره‌ی سایر انبیا

٧٧- عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ ب قَالَ: سِرْنَا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ ص بَيْنَ مَكَّةَ وَالْمَدِينَةِ فَمَرَرْنَا بِوَادٍ، فَقَالَ: «أَيُّ وَادٍ هَذَا»؟ فَقَالُوا: وَادِي الأَزْرَقِ، فَقَالَ: «كَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَى مُوسَى عَلَيْهِ السَّلاَمُ، فَذَكَرَ مِنْ لَوْنِهِ وَشَعَرِهِ شَيْئًا لَمْ يَحْفَظْهُ دَاوُدُ، وَاضِعًا إِصْبَعَيْهِ فِي أُذُنَيْهِ، لَهُ جُؤَارٌ إِلَى اللَّهِ بِالتَّلْبِيَةِ، مَارًّا بِهَذَا الْوَادِي». قَالَ: ثُمَّ سِرْنَا حَتَّى أَتَيْنَا عَلَى ثَنِيَّةٍ، فَقَالَ: «أَيُّ ثَنِيَّةٍ هَذِهِ»؟ قَالُوا: هَرْشَى أَوْ لِفْتٌ، فَقَالَ: «كَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَى يُونُسَ عَلَى نَاقَةٍ حَمْرَاءَ، عَلَيْهِ جُبَّةُ صُوفٍ، خِطَامُ نَاقَتِهِ لِيفٌ خُلْبَةٌ، مَارًّا بِهَذَا الْوَادِي مُلَبِّيًا». (م/۱۶۶)

ترجمه: ابن عباس بمی‌گوید: همراه رسول الله ص در مسیر میان مکه و مدینه، در حرکت بودیم که گذرمان به دره‌ای افتاد. رسول الله ص فرمود: «نام این دره چیست»؟ صحابه گفتند: این، دره‌ی ازرق است. آنحضرت ص فرمود: «گویا من موسی ÷ را می‌بینم ـ و رسول اکرم ص ویژگی‌های رنگ و مویش را متذکر گردید ولی داوود ،یکی از راویان، فراموش کرده است ـ که دو انگشتش را در گوش‌هایش گذاشته، با آواز بلند، لبیک می‌گوید و از این وادی، عبور می‌کند». ابن عباس بمی‌گوید: همچنان به راهمان ادامه دادیم تا اینکه به کوهی رسیدیم. آنحضرت ص پرسید: «این، چه کوهی است»؟ صحابه گفتند: این کوهِ هرشی یا لفْت نام دارد. رسول الله ص فرمود: «گویا من بسوی یونس نگاه می‌کنم که بر ناقه‌ای سرخ رنگ، سوار است و جبه‌ای پشمینه به تن دارد و مهار شترش از لیف (پوست درخت خرما) است و لبیک گویان از این وادی می‌گذرد».

٧۸- عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ س قَالَ: قَالَ النَّبِيُّ ص: «حِينَ أُسْرِيَ بِي لَقِيتُ مُوسَى ÷ - فَنَعَتَهُ النَّبِيُّ ص - فَإِذَا هُوَ رَجُلٌ - حَسِبْتُهُ قَالَ – مُضْطَرِبٌ، رَجِلُ الرَّأْسِ، كَأَنَّهُ مِنْ رِجَالِ شَنُوءَةَ قَالَ: وَلَقِيتُ عِيسَى - فَنَعَتَهُ النَّبِيُّ ص - فَإِذَا رَبْعَةٌ أَحْمَر،ُ كَأَنَّمَا خَرَجَ مِنْ دِيمَاسٍ يَعْنِي حَمَّامًا، قَالَ: وَرَأَيْتُ إِبْرَاهِيمَ صَلَوَات اللَّهِ عَلَيْهِ وَأَنَا أَشْبَهُ وَلَدِهِ بِهِ، قَالَ: فَأُتِيتُ بِإِنَاءَيْنِ فِي أَحَدِهِمَا لَبَنٌ وَفِي الآخَرِ خَمْرٌ، فَقِيلَ لِي: خُذْ أَيَّهُمَا شِئْتَ، فَأَخَذْتُ اللَّبَنَ فَشَرِبْتُهُ، فَقَالَ: هُدِيتَ الْفِطْرَةَ أَوْ - أَصَبْتَ الْفِطْرَةَ - أَمَّا إِنَّكَ لَوْ أَخَذْتَ الْخَمْرَ غَوَتْ أُمَّتُكَ». (م/۱۶۸)

ترجمه: ابوهریره س روایت می‌کند که رسول الله ص فرمود: «شب اسراء با موسی ÷ ملاقات کردم». و آنحضرت ص موسی را توصیف کرد و فکر می‌کنم که فرمود: «وی از قامت متوسطی برخوردار بود و موهای نه بسیار صاف و نه مجعد داشت تا جایی که گویا یکی از مردان قبیله‌ی شنوءه است».

همچنین رسول الله ص فرمود: «با عیسی نیز ملاقات نمودم». و او را چنین توصیف کرد: «وی قامت متوسطی داشت و قرمز رنگ بود تا جایی که گویا از حمام بیرون آمده است».

رسول مکرم اسلام ص افزود: «ابراهیم ÷ را نیز دیدم و من از همه‌ی فرزندانش به او شباهت بیشتری دارم».

پیامبر اکرم ص در ادامه فرمود: «بعد از آن، دو ظرف که یکی از آنها شیر، و دیگری، شراب داشت، برای من آوردند و گفتند: هر کدام را می‌خواهی بردار. من شیر را برداشتم و نوشیدم. صدا آمد که به فطرت راه یافتی یا اینکه به فطرت رسیدی. اگر شراب را برمی‌داشتی، امت تو گمراه می‌شد».