باب (۴): پذیرفتن سخن قیافه شناسان در مورد فرزند
۸٧۳- عَنْ عَائِشَةَ ل قَالَتْ: دَخَلَ عَلَيَّ رَسُولُ اللَّهِ ص ذَاتَ يَوْمٍ مَسْرُورًا، فَقَالَ: «يَا عَائِشَةُ أَلَمْ تَرَيْ أَنَّ مُجَزِّزًا الْمُدْلِجِيَّ دَخَلَ عَلَيَّ فَرَأَى أُسَامَةَ وَزَيْدًا وَعَلَيْهِمَا قَطِيفَةٌ قَدْ غَطَّيَا رُءُوسَهُمَا، وَبَدَتْ أَقْدَامُهُمَا، فَقَالَ: إِنَّ هَذِهِ الأَقْدَامَ بَعْضُهَا مِنْ بَعْضٍ». (م/۱۴۵٩)
ترجمه: عایشه ل میگوید: روزی رسول الله ص با خوشحالی نزد من آمد و فرمود: «خبر داری که مجزّز مدلجی نزد من آمد و دید که اسامه و زید، چادری بالای خود انداخته و خوابیدهاند طوریکه سرهایشان پوشیده و قدمهایشان، لخت بود. او با دیدن آنان گفت: یکی از این قدمها از دیگری، بوجود آمده است». (قابل یاد آوری است که اسامه فرزند زید است).