ترجمه صحیح مسلم - جلد اول

فهرست کتاب

باب(۴۱): ساختن مسجد النبی ص

باب(۴۱): ساختن مسجد النبی ص

۲۳۶- عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ س: أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَدِمَ الْمَدِينَةَ، فَنَزَلَ فِي عُلْوِ الْمَدِينَةِ فِي حَيٍّ يُقَالُ لَهُمْ: بَنُو عَمْرِو بْنِ عَوْفٍ، فَأَقَامَ فِيهِمْ أَرْبَعَ عَشْرَةَ لَيْلَةً، ثُمَّ إِنَّهُ أَرْسَلَ إِلَى مَلإَِ بَنِي النَّجَّارِ، فَجَاءُوا مُتَقَلِّدِينَ بِسُيُوفِهِمْ، قَالَ: فَكَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ص عَلَى رَاحِلَتِهِ وَأَبُو بَكْرٍ رِدْفُهُ، وَمَلأُ بَنِي النَّجَّارِ حَوْلَهُ حَتَّى أَلْقَى بِفِنَاءِ أَبِي أَيُّوبَ، قَالَ: فَكَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص يُصَلِّي حَيْثُ أَدْرَكَتْهُ الصَّلاَةُ، وَيُصَلِّي فِي مَرَابِضِ الْغَنَمِ، ثُمَّ إِنَّهُ أَمَرَ بِالْمَسْجِدِ، قَالَ: فَأَرْسَلَ إِلَى مَلإَِ بَنِي النَّجَّارِ فَجَاءُوا فَقَالَ: «يَا بَنِي النَّجَّارِ ثَامِنُونِي بِحَائِطِكُمْ هَذَا». قَالُوا: لاَ وَاللَّهِ لاَ نَطْلُبُ ثَمَنَهُ إِلاَّ إِلَى اللَّهِ، قَالَ أَنَسٌ: فَكَانَ فِيهِ مَا أَقُولُ: كَانَ فِيهِ نَخْلٌ، وَقُبُورُ الْمُشْرِكِينَ وَخِرَبٌ، فَأَمَرَ رَسُولُ اللَّهِ ص بِالنَّخْلِ فَقُطِعَ، وَبِقُبُورِ الْمُشْرِكِينَ فَنُبِشَتْ، وَبِالْخِرَبِ فَسُوِّيَتْ، قَالَ: فَصَفُّوا النَّخْلَ قِبْلَةً، وَجَعَلُوا عِضَادَتَيْهِ حِجَارَةً، قَالَ: فَكَانُوا يَرْتَجِزُونَ، وَرَسُولُ اللَّهِ ص مَعَهُمْ، وَهُمْ يَقُولُونَ: اللَّهُمَّ إِنَّهُ لاَ خَيْرَ إِلاَّ خَيْرُ الآخِرَهْ فَانْصُرِ الأَنْصَارَ وَالْمُهَاجِرَهْ. (م/۵۲۴)

ترجمه: انس ابن مالک س می‏فرماید: هنگامی‌که رسول ‏الله ص (از سفر هجرت) وارد مدینه شد، نخست، در قسمت بالای مدینه، نزد قبیله‌ی عمرو بن عوف به مدت دو هفته، سکونت گزید. سپس سران بنی نجار را فراخواند. آنان در حالی‌که شمشیرهایشان را حمایل کرده بودند، به خدمت رسیدند. انس س می‏گوید: آن جریان چنان در برابر دیدگانم قرار دارد که گویی هم اکنون، من رسول ‏الله ص را در حالی که ابوبکر س پشت سر ایشان سوار است و طایفه‌ی بنی نجار پیرامون رسول الله ص گرد آمده‌اند، می‌بینم. رسول ‏الله ص همچنان پیش رفت تا اینکه کنار منزل ابو ایوب س رحل اقامت افکند. قابل یادآوری است که رسول ‏الله ص دوست داشت هرجا که وقت نماز برسد، همانجا نماز بخواند حتی در آغل گوسفندان نیز نماز می‏خواند. بعد از آن بود که دستور داد تا مسجد را بنا کنند.و ماجرا از این قرار بود که بنی نجار را دعوت کرد و خطاب به آنان فرمود: «قیمت این باغتان را برای من تعیین کنید». بنی نجار سوگند خوردند که قیمت آنرا فقط از الله می‌گیریم. انس ابن مالک س می‏گوید: در آن باغ، چیزهایی وجود داشت که من بیان می‌کنم: قبور مشرکین، درخت خرما و ویرانه‌های زیادی در آن باغ، وجود داشت. سپس رسول ‏الله ص دستور داد تا قبور مشرکین، نبش گردد، درختان خرما، قطع شود و خرابه‌ها، هموار گردد. آنگاه دیوار سمت قبله‌ی‌ مسجد را با ردیف قرار دادن تنه‌ی درختان خرما و دو طرف آن را با سنگ ساختند. و هنگام ساختن، صحابه همراه رسول ‏الله ص رجز می‌خواندند و می‌گفتند:

اللهمَّ لا خَيْرَ إِلا خَيْرُ الآخِرَهْ
فَانْصُرِ لِلأنْصَارِ وَالْمُهَاجِرَهْ

«پروردگارا! کار خیر آن است که فقط برای آخرت انجام گیرد؛ پس مهاجرین و انصار را کمک کن».