باب(۱۰): فرض بودن نماز
۲۰۱- عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ س قَالَ: نُهِينَا أَنْ نَسْأَلَ رَسُولَ اللَّهِ ص عَنْ شَيْءٍ، فَكَانَ يُعْجِبُنَا أَنْ يَجِيءَ الرَّجُلُ مِنْ أَهْلِ الْبَادِيَةِ الْعَاقِلُ، فَيَسْأَلَهُ وَنَحْنُ نَسْمَعُ، فَجَاءَ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ الْبَادِيَةِ، فَقَالَ: يَا مُحَمَّدُ! أَتَانَا رَسُولُكَ، فَزَعَمَ لَنَا أَنَّكَ تَزْعُمُ أَنَّ اللَّهَ أَرْسَلَكَ؟ قَالَ: «صَدَقَ»، قَالَ: فَمَنْ خَلَقَ السَّمَاءَ؟ قَالَ: «اللَّهُ»، قَالَ: فَمَنْ خَلَقَ الأَرْضَ؟ قَالَ: «اللَّهُ»، قَالَ: فَمَنْ نَصَبَ هَذِهِ الْجِبَالَ وَجَعَلَ فِيهَا مَا جَعَلَ؟ قَالَ: «اللَّهُ»، قَالَ: فَبِالَّذِي خَلَقَ السَّمَاءَ وَخَلَقَ الأَرْضَ وَنَصَبَ هَذِهِ الْجِبَالَ، آللَّهُ أَرْسَلَكَ؟ قَالَ: «نَعَمْ»، قَالَ: وَزَعَمَ رَسُولُكَ: أَنَّ عَلَيْنَا خَمْسَ صَلَوَاتٍ فِي يَوْمِنَا وَلَيْلَتِنَا، قَالَ: صَدَقَ، قَالَ: فَبِالَّذِي أَرْسَلَكَ، آللَّهُ أَمَرَكَ بِهَذَا؟ قَالَ: نَعَمْ، قَالَ: وَزَعَمَ رَسُولُكَ أَنَّ عَلَيْنَا زَكَاةً فِي أَمْوَالِنَا. قَالَ: «صَدَقَ»، قَالَ: فَبِالَّذِي أَرْسَلَكَ، آللَّهُ أَمَرَكَ بِهَذَا؟ قَالَ: «نَعَمْ»، قَالَ: وَزَعَمَ رَسُولُكَ: أَنَّ عَلَيْنَا صَوْمَ شَهْرِ رَمَضَانَ فِي سَنَتِنَا. قَالَ: صَدَقَ، قَالَ: فَبِالَّذِي أَرْسَلَكَ، آللَّهُ أَمَرَكَ بِهَذَا؟ قَالَ: «نَعَمْ»، قَالَ: وَزَعَمَ رَسُولُكَ: أَنَّ عَلَيْنَا حَجَّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلاًٌ. قَالَ: «صَدَقَ»، ثُمَّ وَلَّى قَالَ: وَالَّذِي بَعَثَكَ بِالْحَقِّ، لاَ أَزِيدُ عَلَيْهِنَّ وَلاَ أَنْقُصُ مِنْهُنَّ. فَقَالَ النَّبِيُّ ص: «لَئِنْ صَدَقَ لَيَدْخُلَنَّ الْجَنَّةَ». (م/۱۲)
ترجمه: انس بن مالک س میگوید: ما از پرسیدن از رسول الله ص منع شده بودیم [۳۳]. به همین سبب، دوست داشتیم مردی فهمیده از بادیه نشینان بیاید و از آنحضرت ص بپرسد و ما گوش کنیم. تا اینکه روزی، مردی بادیه نشین آمد و گفت: ای محمد! فرستادهات نزد ما آمده است و میگوید: تو مدعی هستی که الله تو را فرستاده است؟ پیامبر اکرم ص فرمود: «راست میگوید». آن مرد پرسید: چه کسی آسمان را آفریده است؟ رسول الله ص فرمود: «الله». پرسید: چه کسی زمین را آفریده است؟ نبی اکرم ص فرمود: «الله». مرد بادیه نشین پرسید: چه کسی این کوهها را برافراشته است و چیزهای مختلفی در آنها قرار داده است؟ رسول الله ص فرمود: «الله». آن مرد گفت: سوگند به ذاتی که آسمان و زمین را آفریده و کوهها را برافراشته است، آیا الله تو را فرستاده است؟ پیامبر اکرم ص فرمود: «بله». وی گفت: فرستادهی تو میگوید: در شبانه روز، پنج نماز بر ما واجب است؟ رسول الله ص فرمود: «راست میگوید». او گفت: سوگند به ذاتی که تو را فرستاده است، آیا الله چنین دستوری به تو داده است؟ آنحضرت ص فرمود: «بلی». آن مرد گفت: فرستادهی تو میگوید: در اموال ما زکات واجب است؟ نبی اکرم ص فرمود: «راست میگوید». او گفت: سوگند به ذاتی که تو را فرستاده است، این دستور الله است؟ پیامبر اکرم ص فرمود: «بلی». وی گفت: فرستادهات میگوید: روزهی ماه رمضان در سال بر ما واجب است؟ رسول الله ص فرمود: «راست میگوید». صحرا نشین گفت: سوگند به ذاتی که تو را فرستاده است، آیا الله این دستور را به تو داده است؟ پیامبر اکرم ص فرمود:«بلی». او گفت: همچنین فرستادهات میگوید: برای کسی از ما که توانایی رسیدن به کعبه را دارد، حج بیت الله فرض است؟ نبی اکرم ص فرمود: «راست میگوید». راوی میگوید: مرد بادیه نشین بعد از این گفت و شنود، برگشت در حالی که میگفت: سوگند به ذاتی که تو را به حق مبعوث کرده است، نه بر اینها چیزی اضافه میکنم و نه از آنها چیزی میکاهم. نبی اکرم ص فرمود: «اگر در گفتارش صادق باشد، وارد بهشت خواهد شد».
[۳۳] البته از پرسیدن سؤالهای غیر ضروری منع شده بودند و اگر نه در حدیثی دیگر در صحیح مسلم آمده است که رسول الله ص فرمود: «از من بپرسید». لذا از پرسیدن امور ضروری منع نشده بودند.