باب (۴): دربارهی ازدواج نمودن با دختر
٧٩٩- عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِاللَّهِ ب؛ أَنَّ عَبْدَ اللَّهِ هَلَكَ وَتَرَكَ تِسْعَ بَنَاتٍ ـ أَوْ قَالَ: سَبْعَ ـ فَتَزَوَّجْتُ امْرَأَةً ثَيِّبًا، فَقَالَ لِي رَسُولُ اللَّهِ ص: «يَا جَابِرُ! تَزَوَّجْتَ»؟ قَالَ: قُلْتُ: نَعَمْ، قَالَ: «فَبِكْرٌ أَمْ ثَيِّبٌ»؟ قَالَ: قُلْتُ: بَلْ ثَيِّبٌ، يَا رَسُولَ اللَّهِ! قَالَ: «فَهَلاَّ جَارِيَةً تُلاَعِبُهَا وَتُلاَعِبُكَ». أَوْ قَالَ: «تُضَاحِكُهَا وَتُضَاحِكُكَ». قَالَ: قُلْتُ لَهُ: إِنَّ عَبْدَ اللَّهِ هَلَكَ وَتَرَكَ تِسْعَ بَنَاتٍ ـ أَوْ: سَبْعَ ـ وَإِنِّي كَرِهْتُ أَنْ آتِيَهُنَّ ـ أَوْ أَجِيئَهُنَّ ـ بِمِثْلِهِنَّ، فَأَحْبَبْتُ أَنْ أَجِيءَ بِامْرَأَةٍ تَقُومُ عَلَيْهِنَّ وَتُصْلِحُهُنَّ، قَالَ: «فَبَارَكَ اللَّهُ لَكَ». أَوْ: قَالَ لِي خَيْرًا. (م/٧۱۵)
ترجمه: جابر بن عبدالله بمیگوید: پدرم عبدالله فوت کرد و بعد از خودش، نه یا هفت دختر بجا گذاشت. به همین خاطر، من با بیوه زنی ازدواج نمودم. رسول الله ص به من فرمود: ای جابر! ازدواج کردهای»؟ گفتم: بلی. فرمود: «با دختری یا بیوه زنی»؟ گفتم: با بیوهای یا رسول الله. فرمود: «چرا با دوشیزهای ازدواج نکردی تا با هم بازی کنید»؟ یا اینکه فرمود: «تا با یکدیگر، لبخند بزنید»؟ گفتم: پدرم ؛عبدالله؛ فوت نمود و نه یا هفت دختر (شک از راوی است) بعد از خودش بجا گذاشت؛ لذا من نپسندیدم که دختری مانند آنان به خانه بیاورم؛ بلکه دوست داشتم زنی به خانه بیاورم که آنان را سرپرستی کند و به نظافت آنان بپردازد. رسول الله ص فرمود: «پس الله متعال برایت مبارک گرداند». و یا اینکه رسول اکرم ص برایم دعای خیر فرمود.