ترجمه صحیح مسلم - جلد اول

فهرست کتاب

باب (۶): ولاء (اموال برده‌ی‌ آزاد شده پس از مرگ) از آنِ آزاد کننده است

باب (۶): ولاء (اموال برده‌ی‌ آزاد شده پس از مرگ) از آنِ آزاد کننده است

۸٩۶- عَنْ عَائِشَةَ ل قَالَتْ: دَخَلَتْ عَلَيَّ بَرِيرَةُ فَقَالَتْ: إِنَّ أَهْلِي كَاتَبُونِي عَلَى تِسْعِ أَوَاقٍ فِي تِسْعِ سِنِينَ، فِي كُلِّ سَنَةٍ أُوقِيَّةٌ، فَأَعِينِينِي، فَقُلْتُ لَهَا: إِنْ شَاءَ أَهْلُكِ أَنْ أَعُدَّهَا لَهُمْ عَدَّةً وَاحِدَةً، وَأُعْتِقَكِ، وَيَكُونَ الْوَلاَءُ لِي فَعَلْتُ، فَذَكَرَتْ ذَلِكَ لأَِهْلِهَا، فَأَبَوْا إِلاََّ أَنْ يَكُونَ الْوَلاَءُ لَهُمْ، فَأَتَتْنِي فَذَكَرَتْ ذَلِكَ، قَالَتْ: فَانْتَهَرْتُهَا، فَقَالَتْ: لاَ هَا اللَّهِ إِذَا، قَالَتْ: فَسَمِعَ رَسُولُ اللَّهِ ص فَسَأَلَنِي فَأَخْبَرْتُهُ، فَقَالَ: «اشْتَرِيهَا وَأَعْتِقِيهَا»، وَاشْتَرِطِي لَهُمْ الْوَلاَءَ، فَإِنَّ الْوَلاَءَ لِمَنْ أَعْتَقَ». فَفَعَلْتُ، قَالَتْ: ثُمَّ خَطَبَ رَسُولُ اللَّهِ ص عَشِيَّةً، فَحَمِدَ اللَّهَ وَأَثْنَى عَلَيْهِ بِمَا هُوَ أَهْلُهُ، ثُمَّ قَالَ: «أَمَّا بَعْدُ، فَمَا بَالُ أَقْوَامٍ يَشْتَرِطُونَ شُرُوطًا لَيْسَتْ فِي كِتَابِ اللَّهِ؟ مَا كَانَ مِنْ شَرْطٍ لَيْسَ فِي كِتَابِ اللَّهِ فَهُوَ بَاطِلٌ، وَإِنْ كَانَ مِائَةَ شَرْطٍ، كِتَابُ اللَّهِ أَحَقُّ، وَشَرْطُ اللَّهِ أَوْثَقُ، مَا بَالُ رِجَالٍ مِنْكُمْ يَقُولُ أَحَدُهُمْ: أَعْتِقْ فُلاَنًا وَالْوَلاَءُ لِي، إِنَّمَا الْوَلاَءُ لِمَنْ أَعْتَقَ». (م/۱۵۰۴)

ترجمه: عایشه ل می‌گوید: بریره نزد من آمد و گفت: صاحبانم با من قراردادی امضا کرده‌اند مبنی بر این‌که نه اوقیه به مدت نه سال در برابر آزادی‌ام، پرداخت نمایم؛ پس مرا کمک کنید. من به او گفتم: اگر مالکان تو موافقت کنند، من نه اوقیه را یکجا پرداخت می‌کنم و تو را آزاد می‌نمایم که در این صورت، ولای تو (اموالی که بعد از مرگت می‌ماند) به من تعلق می‌گیرد. بریره این پیشنهاد را به مالکانش، عرضه کرد؛ اما آنان نپذیرفتند و گفتند: حتماً باید ولایش از آنِ ما باشد. بریره نزد من آمد و ماجرا را تعریف کرد. من او را سرزنش نمودم. او گفت: سوگند به الله که در این صورت، کاری انجام نمی‌شود.

عایشه ل می‌گوید: خبر به گوش رسول الله ص رسید. پیامبر اکرم ص ماجرا را از من پرسید. من موضوع را برایش تعریف نمودم. فرمود: «بریره را بخر و آزاد کن به شرطی که ولای او از آنِ آنان باشد؛ همانا حق ولا از آنِ کسی است که او را آزاد می‌کند». عایشه ل می‌گوید: من همین کار را انجام دادم.

آنگاه، رسول الله ص شب همان روز، سخنرانی نمود و پس از آنکه الله متعال را آنگونه که شایسته‌ی‌ اوست، حمد و ستایش نمود، فرمود: «چرا برخی از مردم، شرطهایی می‌گذارند که در کتاب الله نیست؟! هر کس، شرطی بگذارد که در کتاب الله وجود ندارد، آن شرط، باطل است؛ اگر چه، صد بار هم شرط بگذارد. باید دانست که کتاب الله برای عمل نمودن، شایسته‌تر است. و شرطی را که الله متعال بگذارد، محکم‌تر می‌باشد. چرا برخی از شما می‌گویند: فلانی را آزاد کن؛ ولی ولای او از آنِ من است؛ همانا حق ولا، از آنِ کسی است که او را آزاد کرده است».