باب(۱۱۰): لعنت کردن شیطان و پناه بردن از او در نماز
۳۰۸- عَنْ أَبِي الدَّرْدَاءِ س قَالَ: قَامَ رَسُولُ اللَّهِ ص فَسَمِعْنَاهُ يَقُولُ: «أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنْكَ» ثُمَّ قَالَ: «أَلْعَنُكَ بِلَعْنَة اللَّهِ» ثَلاَثًا، وَبَسَطَ يَدَهُ كَأَنَّهُ يَتَنَاوَلُ شَيْئًا، فَلَمَّا فَرَغَ مِنَ الصَّلاَةِ، قُلْنَا: يَا رَسُولَ اللَّهِ، قَدْ سَمِعْنَاكَ تَقُولُ فِي الصَّلاَةِ شَيْئًا لَمْ نَسْمَعْكَ تَقُولُهُ قَبْلَ ذَلِكَ؟ وَرَأَيْنَاكَ بَسَطْتَ يَدَكَ، قَالَ: إِنَّ عَدُوَّ اللَّهِ إِبْلِيسَ جَاءَ بِشِهَابٍ مِنْ نَارٍ لِيَجْعَلَهُ فِي وَجْهِي، فَقُلْتُ: أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنْكَ، ثَلاَثَ مَرَّاتٍ، ثُمَّ قُلْتُ: أَلْعَنُكَ بِلَعْنَةِ اللَّهِ التَّامَّة،ِ فَلَمْ يَسْتَأْخِرْ، ثَلاَثَ مَرَّاتٍ، ثُمَّ أَرَدْتُ أَخْذَهُ، وَاللَّهِ لَوْلاَ دَعْوَةُ أَخِينَا سُلَيْمَانَ لأََصْبَحَ مُوثَقًا يَلْعَبُ بِهِ وِلْدَانُ أَهْلِ الْمَدِينَةِ». (م/۵۴۲)
ترجمه: ابودرداء س روایت میکند که: رسول الله ص (به نماز) ایستاد و شنیدم که میگوید: «از تو به الله پناه میبرم». بعد از آن، سه بار گفت: «نفرین الله بر تو باد» و دستش را دراز کرد طوریکه گویا میخواهد چیزی را بگیرد. هنگامی که رسول الله ص نمازش را به پایان رساند، ما گفتیم: یا رسول الله! سخنانی از شما در نماز شنیدیم که قبلا آنها را نشنیده بودیم؟ همچنین دیدیم که دستت را دراز میکنی؟ پیامبر اکرم ص فرمود: «دشمن الله، ابلیس، شعلهای آورد و خواست روی صورتم بگذارد. به همین سبب، من سه بار گفتم: از تو به الله پناه میبرم. سپس سه بار گفتم: نفرین کامل الله بر تو باد. با وجود این، ابلیس عقب نشینی نکرد. سرانجام، تصمیم گرفتم او را دستگیر نمایم. سوگند به الله، اگر دعای برادرم سلیمان نمیبود، شیطان به بند کشیده میشد و بچههای مدینه با آن، بازی میکردند».
توضیح: سلیمان نزد الله دعا نمود که: ﴿رَبِّ ٱغۡفِرۡ لِي وَهَبۡ لِي مُلۡكٗا لَّا يَنۢبَغِي لِأَحَدٖ مِّنۢ بَعۡدِيٓۖ﴾«پروردگارا! مرا مغفرت کن و چنان پادشاهیای به من عنایت کن که شایستهی هیچ کسی بعد از من نباشد» الله هم دعای او را اجابت نمود و به او قدرت و پادشاهی بزرگی عنایت فرمود تا جایی که باد در اختیار ایشان قرار گرفت و شیاطین را میبست و به غُل و زنجیر میکشید و از آنها کار میگرفت [۳۴].
[۳۴] مفهوم آیهی ۳۵ سورهی ص و بعد از آن.