باب(۱۴): تیمم و آنچه دربارهی آن وارد شده است
۱۶۵- عَنْ عَائِشَةَ ل: أَنَّهَا قَالَتْ: خَرَجْنَا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ ص فِي بَعْضِ أَسْفَارِهِ حَتَّى إِذَا كُنَّا بِالْبَيْدَاءِ أَوْ بِذَاتِ الْجَيْشِ انْقَطَعَ عِقْدٌ لِي فَأَقَامَ رَسُولُ اللَّهِ ص عَلَى الْتِمَاسِهِ، وَأَقَامَ النَّاسُ مَعَهُ، وَلَيْسُوا عَلَى مَاءٍ وَلَيْسَ مَعَهُمْ مَاءٌ، فَأَتَى النَّاسُ إِلَى أَبِي بَكْرٍ س فَقَالُوا: أَلاَ تَرَى إِلَى مَا صَنَعَتْ عَائِشَةُ؟ أَقَامَتْ بِرَسُولِ اللَّهِ ص بِالنَّاسِ مَعَهُ وَلَيْسُوا عَلَى مَاءٍ وَلَيْسَ مَعَهُمْ مَاءٌ؟ فَجَاءَ أَبُو بَكْرٍ س وَرَسُولُ اللَّهِ ص وَاضِعٌ رَأْسَهُ عَلَى فَخِذِي قَدْ نَامَ، فَقَالَ: حَبَسْتِ رَسُولَ اللَّهِ ص وَالنَّاسَ، وَلَيْسُوا عَلَى مَاءٍ وَلَيْسَ مَعَهُمْ مَاءٌ؟ قَالَتْ: فَعَاتَبَنِي أَبُو بَكْرٍ وَقَالَ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ يَقُولَ، وَجَعَلَ يَطْعُنُ بِيَدِهِ فِي خَاصِرَتِي، فَلاَ يَمْنَعُنِي مِنَ التَّحَرُّكِ إِلاَّ مكَانُ رَسُولِ اللَّهِ ص عَلَى فَخِذِي، فَنَامَ رَسُولُ اللَّهِ ص حَتَّى أَصْبَحَ عَلَى غَيْرِ مَاءٍ، فَأَنْزَلَ اللَّهُ آيَةَ التَّيَمُّمِ، فَتَيَمَّمُوا، فَقَالَ أُسَيْدُ بْنُ الْحُضَيْرِ، وَهُوَ أَحَدُ النُّقَبَاءِ: مَا هِيَ بِأَوَّلِ بَرَكَتِكُمْ يَا آلَ أَبِي بَكْرٍ، فَقَالَتْ عَائِشَةُ ل: فَبَعَثْنَا الْبَعِيرَ الَّذِي كُنْتُ عَلَيْهِ فَوَجَدْنَا الْعِقْدَ تَحْتَهُ.(م/۳۶٧)
ترجمه: عایشه ل میگوید: در یکی از سفرها، همراه نبی اکرم ص بودیم. هنگامیکه به ذات الجیش یا به بیداء رسیدیم، گلوبندم افتاد و گم شد. رسول الله ص برای پیدا کردن آن، توقف کرد؛ مردم نیز توقف کردند. آنجا نه آبی بود و نه کاروان، آب همراه داشت. عدهای نزد ابوبکر س آمدند و گفتند: نمیبینی که عایشه چه کار کرده است؟ موجب شده که رسول الله ص و کاروان توقف کنند در حالیکه نه آب همراه دارند و نه در محل توقف آنان، آب وجود دارد. عایشه ل میگوید: در حالی که رسول اکرم ص خوابیده و سر مبارکش را بر زانویم گذاشته بود، پدرم؛ ابوبکر؛ نزد من آمد، مرا سرزنش نمود و با دست به پهلویم میزد و سخنان زیادی نثار من کرد. اما چون سر (مبارک) رسول الله ص روی زانویم قرار داشت، نمیتوانستم حرکت کنم. سرانجام، زمانی رسول الله ص برخاست که صبح شده بود و در محل توقف ما، آبی وجود نداشت. در نتیجه، الله متعال آیهی تیمم را نازل فرمود و مردم تیمم کردند. اینجا بود که اسید بن حضیر سگفت: ای آل ابوبکر! نزول این آیه، نخستین برکت شما نیست. (بلکه قبلا نیز مردم به وسیلهی شما به چنین خیر و برکاتی نایل آمدهاند).
عایشه ل در پایان این حدیث، میفرماید: آنگاه، هنگامیکه شترم را حرکت دادیم، گلوبند را زیر آن، پیدا کردیم.