باب (۳٧): هر کس، فریب دهد، از من نیست
٩۴٧- عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ س : أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص مَرَّ عَلَى صُبْرَةِ طَعَامٍ، فَأَدْخَلَ يَدَهُ فِيهَا، فَنَالَتْ أَصَابِعُهُ بَلَلاً، فَقَالَ: «مَا هَذَا يَا صَاحِبَ الطَّعَامِ»؟ قَالَ: أَصَابَتْهُ السَّمَاءُ يَا رَسُولَ اللَّهِ، قَالَ: أَفَلاَ جَعَلْتَهُ فَوْقَ الطَّعَامِ كَيْ يَرَاهُ النَّاسُ، مَنْ غَشَّ فَلَيْسَ مِنِّي». (م/۱۰۲)
ترجمه: ابوهریره س میگوید: رسول الله ص که از کنار یک توده از حبوبات میگذشت، دستش را در آنها فرو برد و انگشتانش خیس شد. پس فرمود: «ای صاحب حبوبات! این چیست»؟ صاحب حبوبات گفت: یا رسول الله! باران باریده است. فرمود: «چرا حبوبات خیس را روی توده نگذاشتهای تا مردم ببینند؟ هر کس، فریب دهد، از من نیست».