ترجمه صحیح مسلم - جلد اول

فهرست کتاب

باب (۱۳): منسوخ شدن ازدواج موقت و حرمت آن

باب (۱۳): منسوخ شدن ازدواج موقت و حرمت آن

۸۱۱- عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ س : أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص نَهَى، عَنْ مُتْعَةِ النِّسَاءِ، يَوْمَ خَيْبَرَ؛ وَعَنْ أَكْلِ لُحُومِ الْحُمُرِ الإِنْسِيَّةِ. (م/۱۴۰٧)

ترجمه: از علی بن ابی طالب س روایت است که رسول الله ص روز خیبر، از متعه‌ی‌ زنان (صیغه کردن) و خوردن گوشت الاغ‌های اهلی، منع فرمود.

۸۱۲- عَنْ الرَّبِيعِ بْنِ سَبْرَةَ س : أَنَّ أَبَاهُ غَزَا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ ص فَتْحَ مَكَّةَ، قَالَ: فَأَقَمْنَا بِهَا خَمْسَ عَشْرَةَ ـ ثَلاَثِينَ بَيْنَ لَيْلَةٍ وَيَوْمٍ ـ فَأَذِنَ لَنَا رَسُولُ اللَّهِ ص فِي مُتْعَةِ النِّسَاءِ، فَخَرَجْتُ أَنَا وَرَجُلٌ مِنْ قَوْمِي، وَلِي عَلَيْهِ فَضْلٌ فِي الْجَمَالِ، وَهُوَ قَرِيبٌ مِنْ الدَّمَامَةِ، مَعَ كُلِّ وَاحِدٍ مِنَّا بُرْدٌ، فَبُرْدِي خَلَقٌ، وَأَمَّا بُرْدُ ابْنِ عَمی‌فَبُرْدٌ جَدِيدٌ، غَضٌّ؛ حَتَّى إِذَا كُنَّا بِأَسْفَلِ مَكَّةَ، أَوْ بِأَعْلاَهَا، فَتَلَقَّتْنَا فَتَاةٌ مِثْلُ الْبَكْرَةِ الْعَنَطْنَطَةِ، فَقُلْنَا: هَلْ لَكِ أَنْ يَسْتَمْتِعَ مِنْكِ أَحَدُنَا؟ قَالَتْ: وَمَاذَا تَبْذُلاَنِ؟ فَنَشَرَ كُلُّ وَاحِدٍ مِنَّا بُرْدَهُ، فَجَعَلَتْ تَنْظُرُ إِلَى الرَّجُلَيْنِ، وَيَرَاهَا صَاحِبِي تَنْظُرُ إِلَى عِطْفِهَا، فَقَالَ: إِنَّ بُرْدَ هَذَا خَلَقٌ وَبُرْدِي جَدِيدٌ غَضٌّ، فَتَقُولُ: بُرْدُ هَذَا لاَ بَأْسَ بِهِ، ثَلاَثَ مِرَارٍ أَوْ مَرَّتَيْنِ، ثُمَّ اسْتَمْتَعْتُ مِنْهَا، فَلَمْ أَخْرُجْ حَتَّى حَرَّمَهَا رَسُولُ اللَّهِ ص. (م/۱۴۰۶)

ترجمه: ربیع بن سبره می‌گوید: پدرم با رسول الله ص را در غزوه‌ی‌ فتح مکه، حضور داشت. او گفت: پانزده شبانه روز که مجموع آنها سی شب و روز می‌شود در مکه ماندیم. رسول الله ص به ما اجازه‌ی‌ متعه با زنان (ازدواج موقت) را دادند. پس من و یک مرد از قبیله‌ام که من از او زیباتر بودم و او تقریباً بد ریخت بود، بیرون رفتیم. گفتنی است که هر یک از ما یک چادر داشتیم. چادر من، کهنه اما چادر پسر عمویم نو و تازه بود. و به راهمان ادامه دادیم تا اینکه به قسمت پایین یا بالای مکه رسیدیم. در آنجا، دختری که مانند شتر جوان، قد بلند و رعنا بود، با ما روبرو شد. به او گفتیم: آیا حاضری که یکی از ما با تو متعه (ازدواج موقت) کند؟ او گفت: چه می‌دهید؟ در این هنگام، هر یک از ما چادرش را پهن کرد. آن دختر، شروع به نگاه کردن به ما نمود. در این هنگام، همراهم دید که او بغل‌اش را نگاه می‌کند. رفیقم گفت: چادر این رفیقم کهنه است اما چادر من نو و جدید است. آن دختر با اشاره‌ی به من گفت: چادر این هم بد نیست. و این جمله اش را دو یا سه بار، تکرار کرد. پس من با او متعه (ازدواج موقت) نمودم. و هنوز دوران متعه‌ام تمام نشده بود که رسول الله ص آنرا حرام گرداند.

۸۱۳- عَنْ سَبْرَةِ الْجُهَنِيِّ س : أَنَّهُ كَانَ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ ص فَقَالَ: «يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي قَدْ كُنْتُ أَذِنْتُ لَكُمْ فِي الاِسْتِمْتَاعِ مِنْ النِّسَاءِ، وَإِنَّ اللَّهَ قَدْ حَرَّمَ ذَلِكَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ، فَمَنْ كَانَ عِنْدَهُ مِنْهُنَّ شَيْءٌ فَلْيُخَلِّ سَبِيلَهُ، وَلاَ تَأْخُذُوا مِمَّا آتَيْتُمُوهُنَّ شَيْئًا». (م/۱۴۰۶)

ترجمه: سبره جُهنی س می‌گوید: همراه رسول الله ص بودم که فرمود: «ای مردم! من به شما اجازه داده بودم که با زنان، ازدواج موقت نمایید؛ بدانید که الله متعال این کار را تا روز قیامت، حرام گردانید؛ لذا هر کس از این زنان صیغه‌ای دارد، او را آزاد کند و از آنچه که به آنان داده‌اید، چیزی نگیرید».