باب (۳٩): کسیکه از سفر میآید در رفتن نزد همسرش، عجله نکند بلکه به او فرصت دهد تا موهایش را شانه بزند و سر و سامان دهد
۸۴٧ـ عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بقَالَ: كُنَّا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ ص فِي غَزَاةٍ، فَلَمَّا أَقْبَلْنَا تَعَجَّلْتُ عَلَى بَعِيرٍ لِي قَطُوفٍ، فَلَحِقَنِي رَاكِبٌ خَلْفِي، فَنَخَسَ بَعِيرِي بِعَنَزَةٍ كَانَتْ مَعَهُ، فَانْطَلَقَ بَعِيرِي كَأَجْوَدِ مَا أَنْتَ رَاءٍ مِنْ الإِبِلِ، فَالْتَفَتُّ فَإِذَا أَنَا بِرَسُولِ اللَّهِ ص، فَقَالَ: «مَا يُعْجِلُكَ يَا جَابِرُ»؟ قُلْتُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، إِنِّي حَدِيثُ عَهْدٍ بِعُرْسٍ، فَقَالَ: «أَبِكْرًا تَزَوَّجْتَهَا أَمْ ثَيِّبًا»؟ قَالَ قُلْتُ: بَلْ ثَيِّبًا، قَالَ: «هَلاَّ جَارِيَةً تُلاَعِبُهَا وَتُلاَعِبُكَ»؟ قَالَ: فَلَمَّا قَدِمْنَا الْمَدِينَةَ ذَهَبْنَا لِنَدْخُلَ، فَقَالَ: «أَمْهِلُوا حَتَّى نَدْخُلَ لَيْلاً ـ أَيْ عِشَاءً ـ كَيْ تَمْتَشِطَ الشَّعِثَةُ وَتَسْتَحِدَّ الْمُغِيبَةُ». قَالَ: وَقَالَ: «إِذَا قَدِمْتَ فَالْكَيْسَ الْكَيْسَ». (م/۱۴۶۶)
ترجمه: جابر بن عبدالله بمیگوید: در یکی از غزوات، همراه رسول الله ص بودیم. هنگام بازگشت، من بر شترم که آهسته و کند، راه میرفت، سوار بودم و در عین حال، عجله داشتم. در این هنگام، سواری از پشت سر به من رسید و با عصایی که در دست داشت، شترم را راند. نگاه کردم؛ دیدم که رسول الله ص است. پس فرمود: «ای جابر! چرا عجله داری»؟ گفتم: یا رسول الله! من تازه، عروسی کردهام. فرمود: «با دوشیزهای ازدواج کردهای یا بیوه زنی»؟ گفتم: با بیوه زنی. فرمود: «چرا با دوشیزهای ازدواج نکردی تا با یکدیگر، بازی کنید»؟
جابر میگوید: هنگامیکه به مدینه رسیدیم، خواستیم به خانههایمان برویم. رسول الله ص فرمود: «صبر کنید که هنگام عشا به خانهها برویم تا زنان ژولیده، موهایشان را شانه زده و سر و سامان دهند و موهای زائد بدنشان را برطرف کنند».
جابر س میگوید همچنین رسول الله ص افزود: «هر گاه، نزد همسرت رفتی، با عقل و اندیشه به نیت صاحب فرزند شدن با او همبستر شو».