باب (۵۶): انبیا †به امامت نبی اکرم ص نماز خواندند
۸۰- عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: «لَقَدْ رَأَيْتُنِي فِي الْحِجْرِ، وَقُرَيْشٌ تَسْأَلُنِي عَنْ مَسْرَايَ، فَسَأَلَتْنِي عَنْ أَشْيَاءَ مِنْ بَيْتِ الْمَقْدِسِ لَمْ أُثْبِتْهَا، فَكُرِبْتُ كُرْبَةً مَا كُرِبْتُ مِثْلَهُ قَطُّ، قَالَ: فَرَفَعَهُ اللَّهُ لِي أَنْظُرُ إِلَيْهِ، مَا يَسْأَلُونِي عَنْ شَيْءٍ إِلاَّ أَنْبَأْتُهُمْ بِهِ، وَقَدْ رَأَيْتُنِي فِي جَمَاعَةٍ مِنَ الأَنْبِيَاءِ، فَإِذَا مُوسَى ÷قَائِمٌ يُصَلِّي، فَإِذَا رَجُلٌ ضَرْبٌ جَعْدٌ، كَأَنَّهُ مِنْ رِجَالِ شَنُوءَةَ، وَإِذَا عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ ÷قَائِمٌ يُصَلِّي، أَقْرَبُ النَّاسِ بِهِ شَبَهًا عُرْوَةُ بْنُ مَسْعُودٍ الثَّقَفِيُّ، وَإِذَا إِبْرَاهِيمُ ÷قَائِمٌ يُصَلِّي، أَشْبَهُ النَّاسِ بِهِ صَاحِبُكُمْ - يَعْنِي نَفْسَهُ - فَحَانَتِ الصَّلاَةُ، فَأَمَمْتُهُمْ، فَلَمَّا فَرَغْتُ مِنَ الصَّلاَةِ قَالَ قَائِلٌ: يَا مُحَمَّدُ هَذَا مَالِكٌ صَاحِبُ النَّارِ، فَسَلِّمْ عَلَيْهِ، فَالْتَفَتُّ إِلَيْهِ ،فَبَدَأَنِي بِالسَّلاَمِ». (م/۱٧۲)
ترجمه: ابوهریره س روایت میکند که رسول الله ص فرمود: در حِجر اسماعیل بودم که جمعی از قریش در مورد اسراء از من پرسیدند. آنها دربارهی چیزهایی از بیت المقدس سؤالاتی کردند که من آنها را خوب بخاطر نسپرده بودم. و این مسئله به شدت مرا اندوهگین ساخت تا جایی که هرگز دچار چنین اندوهی نشده بودم. در این هنگام، الله متعال بیت المقدس را برایم نمایان ساخت طوریکه من بسویش نگاه کردم و به همهی سؤالات قریش، پاسخ دادم. همچنین در آنجا خودم را میان گروهی از پیامبران دیدم. موسی ÷ ایستاده بود و نماز میخواند. وی مردی باریک و لاغراندام بود و موهایی مجعّد داشت طوریکه گویا یکی از مردان قبیلهی شنوءه است. عیسی بن مریم نیز ایستاده بود و نماز میخواند. عروه بن مسعود ثقفی از همهی مردم به او شباهت بیشتری دارد. ابراهیم ÷ هم مشغول نماز بود. شبیهترین مردم به وی رفیق شماست». هدف آنحضرت ص خودش بود. آنحضرت ص در ادامه فرمود: «چون وقت نماز فرا رسید، من امامت آنها را به عهده گرفتم. و هنگامیکه نماز بپایان رسید، یکی از میان جمع گفت: ای محمد! این مالک، مسئول جهنم است؛ به او سلام بده. من بهسوی او نگاه کردم. او پیشی گرفت و به من سلام کرد».