باب(۲۰): اول وقت نماز عصر
۲۱۳- عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ س : أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صكَانَ يُصَلِّي الْعَصْرَ وَالشَّمْسُ مُرْتَفِعَةٌ حَيَّةٌ، فَيَذْهَبُ الذَّاهِبُ إِلَى الْعَوَالِي، فَيَأْتِي الْعَوَالِيَ وَالشَّمْسُ مُرْتَفِعَةٌ وَلَمْ يَذْكُرْ قُتَيْبَةُ فَيَأْتِي الْعَوَالِيَ.(م/۶۲۱)
ترجمه: انس بن مالک س میگوید: رسول الله ص نماز عصر را زمانی میخواند که آفتاب، هنوز بلند و بسیار روشن بود (یعنی مایل به زردی نشده بود.) و اگر کسی پس از نماز عصر، به عوالی مدینه میرفت، هنوز آفتاب بلند بود که آنجا میرسید. (قابل یادآوری است که بخشهایی از عوالی، حدود چهار میل ـ حدود شش کیلومتر ـ از مدینهی منوره، فاصله دارد).
۲۱۴- عَنِ الْعَلاَءِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ: أَنَّهُ دَخَلَ عَلَى أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ س فِي دَارِهِ بِالْبَصْرَةِ، حِينَ انْصَرَفَ مِنَ الظُّهْرِ، وَدَارُهُ بِجَنْبِ الْمَسْجِدِ، فَلَمَّا دَخَلْنَا عَلَيْهِ قَالَ: أَصَلَّيْتُمُ الْعَصْرَ؟ فَقُلْنَا لَهُ: إِنَّمَا انْصَرَفْنَا السَّاعَةَ مِنَ الظُّهْرِ، قَالَ: فَصَلَّوُا الْعَصْرَ فَقُمْنَا فَصَلَّيْنَا، فَلَمَّا انْصَرَفْنَا قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص يَقُولُ: «تِلْكَ صَلاَةُ الْمُنَافِقِ يَجْلِسُ يَرْقُبُ الشَّمْسَ، حَتَّى إِذَا كَانَتْ بَيْنَ قَرْنَيِ الشَّيْطَانِ قَامَ فَنَقَرَهَا أَرْبَعًا، لاَ يَذْكُرُ اللَّهَ فِيهَا إِلاَّ قَلِيلاً». (م/۶۲۲)
ترجمه: علاء بن عبدالرحمن میگوید: هنگامیکه انس بن مالک س در بصره بعد از خواندن نماز ظهر به خانهاش در کنار مسجد برگشت، ما نزد او رفتیم. وی گفت: آیا نماز عصر را خواندهاید؟ گفتیم: ما الان نماز ظهر را خواندیم. او گفت: نماز عصر را بخوانید. ما برخاستیم و نماز عصر را خواندیم. وقتی که نماز تمام شد، گفت: من شنیدم که رسول الله ص میگوید: «این منافق است که مینشیند و منتظر میماند تا اینکه خورشید وسط سر شیطان قرار گیرد؛ آنگاه بلند میشود و (مانند مرغ) چهار رکعت را نوک میزند و الله را در این نمازش بسیار کم ذکر مینماید». (یعنی اینکه در آخر وقت با عجله نماز میخواند و خشوع و خضوع نماز را رعایت نمیکند.) مترجم