ترجمه صحیح مسلم - جلد اول

فهرست کتاب

باب (۶): هرکس، با سوگند خوردن، مال مسلمانی را به ناحق بگیرد، جهنم برایش، لازم می‌گردد

باب (۶): هرکس، با سوگند خوردن، مال مسلمانی را به ناحق بگیرد، جهنم برایش، لازم می‌گردد

۱۰۱۶- عَنْ أَبِي أُمَامَةَ ـ يَعْنِي الْحَارِثِيَّ: أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ: «مَنْ اقْتَطَعَ حَقَّ امْرِئٍ مُسْلِمٍ بِيَمِينِهِ، فَقَدْ أَوْجَبَ اللَّهُ لَهُ النَّارَ، وَحَرَّمَ عَلَيْهِ الْجَنَّةَ». فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ: وَإِنْ كَانَ شَيْئًا يَسِيرًا، يَا رَسُولَ اللَّهِ؟ قَالَ: «وَإِنْ قَضِيبًا مِنْ أَرَاكٍ». (م/۱۳٧)

ترجمه: ابو امامه‌ی حارثی س می‌گوید: رسول الله ص فرمود: «هرکس با سوگند خوردن دروغین، مال مسلمانی را به ناحق، تصاحب کند، الله متعال جهنم را برایش واجب، و بهشت را برایش حرام می‌گرداند». مردی عرض کرد: یا رسول الله! اگر چه چیز اندکی باشد؟ فرمود: «اگر چه شاخه‌ای از درخت اراک باشد».

۱۰۱٧- عَن وَائِلِ بنِ حُجرٍ س قَالَ: جَاءَ رَجُلٌ مِنْ حَضْرَمَوْتَ وَرَجُلٌ مِنْ كِنْدَةَ إِلَى النَّبِيِّ ص، فَقَالَ الْحَضْرَمِيُّ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، إِنَّ هَذَا قَدْ غَلَبَنِي عَلَى أَرْضٍ لِي كَانَتْ لِأَبِي، فَقَالَ الْكِنْدِيُّ: هِيَ أَرْضِي فِي يَدِي أَزْرَعُهَا لَيْسَ لَهُ فِيهَا حَقٌّ، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لِلْحَضْرَمِيِّ: «أَلَكَ بَيِّنَةٌ»؟ قَالَ: لاَ، قَالَ: «فَلَكَ يَمِينُهُ». قَالَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، إِنَّ الرَّجُلَ فَاجِرٌ لاَ يُبَالِي عَلَى مَا حَلَفَ عَلَيْهِ، وَلَيْسَ يَتَوَرَّعُ مِنْ شَيْءٍ، فَقَالَ: «لَيْسَ لَكَ مِنْهُ إِلاَّ ذَلِكَ». فَانْطَلَقَ لِيَحْلِفَ، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لَمَّا أَدْبَرَ: «أَمَا لَئِنْ حَلَفَ عَلَى مَالِهِ لِيَأْكُلَهُ ظُلْمًا لَيَلْقَيَنَّ اللَّهَ وَهُوَ عَنْهُ مُعْرِضٌ». (م/۱۳٩)

ترجمه: وائل بن حجر می‌گوید: مردی از حضرموت و مرد دیگری از کنده، خدمت رسول الله ص آمدند. مرد حضرمی ‌گفت: یا رسول الله! زمینی را که من از پدرم به ارث برده‌ام، این مرد به زور از من گرفته است. مرد کنده‌ای گفت: زمین از آنِ من و در دست من است. من آنرا کشت می‌کنم و او هیچ حقی در آن، ندارد. نبی اکرم ص به مرد حضرمی ‌گفت: «آیاد گواه داری»؟ گفت: خیر. آنگاه خطاب به مرد کنده‌ای فرمود: «تو باید سوگند بخوری». مرد حضرمی‌گفت: یا رسول الله! او انسان فاسقی است؛ از سوگند خوردن، هیچ باکی ندارد و از هیچ چیز، پرهیز نمی‌کند. رسول الله ص فرمود: «تو بجز سوگند دادن، حق دیگری بر او نداری». سپس آن مرد، خواست سوگند بخورد؛ (ولی در نهایت، منصرف شد.) هنگامی ‌که از سوگند خوردن، منصرف گردید، رسول الله ص فرمود: «اگر سوگند می‌خورد تا مال او را به ناحق، بخورد، در حالی به ملاقات الله متعال می‌رفت که الله از او روی گردان بود».