باب (۶): کسیکه به یکی از فرزندانش عطیه و بخششی بدهد و به بقیهی فرزندانش، چیزی ندهد
٩٩۰- عَنْ النُّعْمَانِ بْنِ بَشِيرٍ س قَالَ: تَصَدَّقَ عَلَيَّ أَبِي بِبَعْضِ مَالِهِ، فَقَالَتْ أُمیعَمْرَةُ بِنْتُ رَوَاحَةَ: لاَ أَرْضَى حَتَّى تُشْهِدَ رَسُولَ اللَّهِ ص، فَانْطَلَقَ أَبِي إِلَى النَّبِيِّ ص لِيُشْهِدَهُ عَلَى صَدَقَتِي، فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ ص: «أَفَعَلْتَ هَذَا بِوَلَدِكَ كُلِّهِمْ»؟ قَالَ: لاَ، قَالَ: «اتَّقُوا اللَّهَ وَاعْدِلُوا فِي أَوْلاَدِكُمْ». فَرَجَعَ أَبِي، فَرَدَّ تِلْكَ الصَّدَقَةَ. (م/۱۶۲۳)
ترجمه: نعمان بن بشیر میگوید: پدرم بخشی از مالش را به من بخشید. مادرم؛ عمره دختر رواحه؛ گفت: تا رسول الله ص را گواه نگیری، من راضی نخواهم شد. پدرم نزد رسول الله ص رفت تا ایشان را بر این هدیهاش، گواه بگیرد. رسول الله ص فرمود: «آیا به سایر فرزندانت نیز چنین هدیهای دادهای»؟ گفت: خیر. فرمود: «از الله بترسید و میان فرزندانتان با عدالت، رفتار کنید». نعمان میگوید: آنگاه، پدرم برگشت و بخشش خود را پس گرفت.
٩٩۱- عَنْ النُّعْمَانِ بْنِ بَشِيرٍ س قَالَ: انْطَلَقَ بِي أَبِي يَحْمِلُنِي إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ص، فَقَالَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ اشْهَدْ أَنِّي قَدْ نَحَلْتُ النُّعْمَانَ كَذَا وَكَذَا مِنْ مَالِي، فَقَالَ: «أَكُلَّ بَنِيكَ قَدْ نَحَلْتَ مِثْلَ مَا نَحَلْتَ النُّعْمَانَ»؟ قَالَ: لاَ، قَالَ: «فَأَشْهِدْ عَلَى هَذَا غَيْرِي». ثُمَّ قَالَ: «أَيَسُرُّكَ أَنْ يَكُونُوا إِلَيْكَ فِي الْبِرِّ سَوَاءً»؟ قَالَ: بَلَى، قَالَ: «فَلاَ إِذًا». (م/۱۶۲۳)
ترجمه: نعمان بن بشیر س میگوید: پدرم مرا نزد رسول الله ص برد و عرض کرد: یا رسول الله! شما گواه باشید که من اینقدر از سرمایهام را به نعمان، هبه کردم. پیامبر اکرم ص فرمود: «آیا به اندازهای که به نعمان بخشیدهای به سایر فرزندانت نیز بخشیدهای»؟ گفت: خیر. فرمود: «کسی دیگر را بر این کارت، گواه بگیر». سپس افزود: «آیا دوست داری که فرزندانت بطور مساوی به تو نیکی کنند»؟ گفت: بله. فرمود: «پس این کار را نکن» (که به یکی هدیه بدهی و دیگران را محروم کنی).