باب(۱۲٩): اجازهی تخلف از نماز جماعت برای کسیکه عذری دارد
۱۴ب- عَنْ مَحْمُودِ بْنِ الرَّبِيعِ عَنْ عِتْبَانَ بْنِ مَالِكٍ قَالَ: قَدِمْتُ الْمَدِينَةَ فَلَقِيتُ عِتْبَانَ، فَقُلْتُ: حَدِيثٌ بَلَغَنِي عَنْكَ، قَالَ: أَصَابَنِي فِي بَصَرِي بَعْضُ الشَّيْءِ فَبَعَثْتُ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ص أَنِّي أُحِبُّ أَنْ تَأْتِيَنِي فَتُصَلِّيَ فِي مَنْزِلِي فَأَتَّخِذَهُ مُصَلًّى، قَالَ: فَأَتَى النَّبِيُّ ص وَمَنْ شَاءَ اللَّهُ مِنْ أَصْحَابِهِ، فَدَخَلَ وَهُوَ يُصَلِّي فِي مَنْزِلِي، وَأَصْحَابُهُ يَتَحَدَّثُونَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ أَسْنَدُوا عُظْمَ ذَلِكَ وَكُبْرَهُ إِلَى مَالِكِ بْنِ دُخْشُمٍ قَالُوا: وَدُّوا أَنَّهُ دَعَا عَلَيْهِ فَهَلَكَ وَوَدُّوا أَنَّهُ أَصَابَهُ شَرٌّ فَقَضَى رَسُولُ اللَّهِ ص الصَّلاَةَ وَقَالَ: «أَلَيْسَ يَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ، وَأَنِّي رَسُولُ اللَّهِ»؟ قَالُوا: إِنَّهُ يَقُولُ ذَلِكَ وَمَا هُوَ فِي قَلْبِهِ، قَالَ: «لاَ يَشْهَدُ أَحَدٌ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ، وَأَنِّي رَسُولُ اللَّهِ فَيَدْخُلَ النَّارَ أَوْ تَطْعَمَهُ». قَالَ أَنَسٌ: فَأَعْجَبَنِي هَذَا الْحَدِيثُ، فَقُلْتُ: لاِبْنِي اكْتُبْهُ فَكَتَبَهُ.(م/۳۳)
ترجمه: محمود بن ربیع س در حدیثی که از عتبان بن مالک س نقل میکند، میگوید: به مدینه آمدم و عتبان را ملاقات نمودم و به وی گفتم: حدیثی از طرف شما به من رسیده است (ممکن است آنرا برایم بیان کنی.) او گفت: چشمهایم کم بینا شده بود؛ لذا شخصی را نزد رسول الله ص فرستادم و گفتم: دوست دارم نزد من بیایی و درخانهام نماز بخوانی تا من محل نماز خواندن شما را به نماز، اختصاص دهم. آنگاه نبی اکرم ص و تعدادی از یارانش نزد من آمدند. رسول الله ص وارد منزل شد و شروع به نماز خواندن نمود و صحابه رضوان لله تعالی علیهم با یکدیگر دربارهی نفاق، صحبت میکردند. آنان بیشترین و بزرگترین نفاق را به مالک بن دُخشُم نسبت دادند و دوست داشتند رسول الله ص علیه او دعا کند تا هلاک شود یا به مصیبتی گرفتار آید. پیامبر اکرم ص بعد از اتمام نماز، فرمود: «مگر گواهی نمیدهد که هیچ معبود بحقی، جز الله، وجود ندارد و من رسول الله هستم»؟! گفتند: گواهی میدهد اما نه از قلبش. فرمود: «هرکس، گواهی دهد که هیچ معبود بحقی، بجز الله، وجود ندارد و من فرستادهی الله هستم، وارد جهنم نمیشود و طعم آنرا هم نمیچشد».
انس س گفت: این حدیث بسیار مورد پسند من قرار گرفت؛ لذا به فرزندم گفتم: این حدیث را بنویس. وی هم آنرا نوشت.