باب (٧): هرکس، سوگند یاد کند و خلاف آنرا بهتر بداند، آن کار را انجام دهد و کفاره بدهد
۱۰۱۸- عَنْ أَبِي مُوسَى الأَشْعَرِيِّ س قَالَ: أَتَيْتُ النَّبِيَّ ص فِي رَهْطٍ مِنْ الأَشْعَرِيِّينَ نَسْتَحْمِلُهُ، فَقَالَ: «وَاللَّهِ لاَ أَحْمِلُكُمْ، وَمَا عِنْدِي مَا أَحْمِلُكُمْ عَلَيْهِ». قَالَ: فَلَبِثْنَا مَا شَاءَ اللَّهُ، ثُمَّ أُتِيَ بِإِبِلٍ، فَأَمَرَ لَنَا بِثَلاَثِ ذَوْدٍ غُرِّ الذُّرَى، فَلَمَّا انْطَلَقْنَا قُلْنَا ـ أَوْ: قَالَ بَعْضُنَا لِبَعْضٍ: لاَ يُبَارِكُ اللَّهُ لَنَا، أَتَيْنَا رَسُولَ اللَّهِ ص نَسْتَحْمِلُهُ فَحَلَفَ أَنْ لاَ يَحْمِلَنَا، ثُمَّ حَمَلَنَا، فَأَتَوْهُ فَأَخْبَرُوهُ، فَقَالَ: «مَا أَنَا حَمَلْتُكُمْ، وَلَكِنَّ اللَّهَ حَمَلَكُمْ، وَإِنِّي وَاللَّهِ إِنْ شَاءَ اللَّهُ لاَ أَحْلِفُ عَلَى يَمِينٍ ثُمَّ أَرَى خَيْرًا مِنْهَا، إِلاَّ كَفَّرْتُ عَنْ يَمِينِي وَأَتَيْتُ الَّذِي هُوَ خَيْرٌ». (م/۱۶۴٩)
ترجمه: ابو موسی اشعری س میگوید: با گروهی از اشعریها خدمت نبی اکرم ص آمدیم و خواستار مرکب شدیم (تا در جنگ تبوک شرکت کنیم.) پیامبر اکرم ص فرمود: «به الله سوگند، به شما مرکب نمیدهم و مرکبی ندارم که به شما بدهم». راوی میگوید: سپس، مدتی که خواست الله متعال بود، در آنجا ماندیم تا اینکه شتر آوردند. رسول اللهص دستور داد تا به ما سه شترِ کوهان سفید بدهند. هنگام حرکت، به یکدیگر گفتیم: الله متعال خیر و برکتی، نصیب ما نمینماید؛ زیرا ما نزد رسول الله ص آمدیم و خواستار مرکب شدیم؛ پیامبر اکرم ص سوگند یاد نمود که به شما مرکب نمیدهم. سپس به ما مرکب داد. بعد از آن، نزد رسول اکرم ص رفتیم و در این زمینه، صحبت نمودیم. فرمود: «من به شما مرکب ندادم؛ بلکه این الله متعال بود که به شما مرکب، عنایت فرمود. و سوگند به الله که من ـ ان شاء الله ـ هر سوگندی یاد کنم و سپس خلاف آنرا بهتر بدانم، برای سوگندم، کفاره میدهم و همان کار بهتر را انجام میدهم».
۱۰۱٩- عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ س قَالَ: أَعْتَمَ رَجُلٌ عِنْدَ النَّبِيِّ ص ثُمَّ رَجَعَ إِلَى أَهْلِهِ فَوَجَدَ الصِّبْيَةَ قَدْ نَامُوا، فَأَتَاهُ أَهْلُهُ بِطَعَامِهِ، فَحَلَفَ لاَ يَأْكُلُ، مِنْ أَجْلِ صِبْيَتِهِ، ثُمَّ بَدَا لَهُ فَأَكَلَ، فَأَتَى رَسُولَ اللَّهِ ص فَذَكَرَ ذَلِكَ لَهُ، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: «مَنْ حَلَفَ عَلَى يَمِينٍ، فَرَأَى غَيْرَهَا خَيْرًا مِنْهَا، فَلْيَأْتِهَا، وَلْيُكَفِّرْ عَنْ يَمِينِهِ». (م/۱۶۵۰)
ترجمه: ابوهریره س میگوید: مردی، هنگام تاریک شدن هوا نزد نبی اکرم ص آمد و هنگام بازگشت به خانهاش، متوجه شد که کودکان خردسالش، خواب رفتهاند. همسرش غذا آورد. او سوگند یاد نمود که به خاطر بچههایش، غذا نخورد. سپس تصمیمش عوض شد و غذا خورد. آنگاه، نزد رسول الله ص آمد و داستانش را برای پیامبر اکرم ص تعریف نمود. رسول الله ص فرمود: «هرکس، سوگندی یاد کند؛ سپس خلاف آنرا بهتر بداند، آنرا انجام دهد و کفارهی سوگندش را ادا کند».