باب (۴): آنچه انسان خودش را هنگام قضای حاجت، بدان پنهان مینماید
۱۰٧- عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ بقَالَ: أَرْدَفَنِي رَسُولُ اللَّهِ ص ذَاتَ يَوْمٍ خَلْفَهُ، فَأَسَرَّ إِلَيَّ حَدِيثًا لاَ أُحَدِّثُ بِهِ أَحَدًا مِنَ النَّاسِ، وَكَانَ أَحَبَّ مَا اسْتَتَرَ بِهِ رَسُولُ اللَّهِ ص لِحَاجَتِهِ هَدَفٌ أَوْ حَائِشُ نَخْلٍ، قَالَ ابْنُ أَسْمَاءَ فِي حَدِيثِهِ: يَعْنِي حَائِطَ نَخْلٍ. (م/۳۴۲)
ترجمه: عبدالله بن جعفر بمیگوید: روزی، رسول الله ص مرا پشت سر خود سوار نمود و سخنی بطور پنهانی و درگوشی به من گفت که آنرا برای هیچ کس نمیگویم. و بهترین چیزی که نبی اکرم ص دوست داشت هنگام قضای حاجت، خودش را پشت آن، پنهان کند، تپهی خاک و باغ خرما بود.