باب (۳): میراث کلاله
٩٩۶- عَن جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِبقَال: دَخَلَ عَلَيَّ رَسُولُ اللَّهِ ص وَأَنَا مَرِيضٌ لاَ أَعْقِلُ، فَتَوَضَّأَ، فَصَبُّوا عَلَيَّ مِنْ وَضُوئِهِ، فَعَقَلْتُ، فَقُلْتُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّمَا يَرِثُنِي كَلاَلَةٌ، فَنَزَلَتْ آيَةُ الْمِيرَاثِ، فَقُلْتُ لِمُحَمَّدِ بْنِ الْمُنْكَدِرِ: ﴿يَسۡتَفۡتُونَكَ قُلِ ٱللَّهُ يُفۡتِيكُمۡ فِي ٱلۡكَلَٰلَةِۚ﴾[النساء: ۱٧۶] قَالَ: هَكَذَا أُنْزِلَتْ. (م/۱۶۱۶)
ترجمه: جابر بن عبد الله ب میگوید: بیمار و بیهوش بودم که رسول الله ص به عیادت من آمد. رسول اکرم ص وضو گرفت و باقیماندهی آب وضویش را بر (سر و روی) من پاشید. بلافاصله به هوش آمدم. آنگاه، عرض کردم: ای رسول گرامی! وارث من تنها یک کلاله میباشد؟ آنگاه آیهی میراث، نازل شد. و من آن را برای محمد بن منکدر (راوی از جابر) خواندم: ﴿يَسۡتَفۡتُونَكَ قُلِ ٱللَّهُ يُفۡتِيكُمۡ فِي ٱلۡكَلَٰلَةِۚ﴾[النساء:١٧٦] «از تو استفتا میکنند؛ بگو الله دربارهی کلاله به شما فتوا میدهد». او گفت: اینگونه نازل شده است.
(کلاله: به میتی اطلاق میشودکه فرزند و پدر نداشته باشد).
٩٩٧- عَنْ مَعْدَانَ بْنِ أَبِي طَلْحَةَ: أَنَّ عُمَرَ بْنَ الْخَطَّابِ س خَطَبَ يَوْمَ جُمُعَةٍ، فَذَكَرَ نَبِيَّ اللَّهِ ص وَذَكَرَ أَبَا بَكْرٍ س ، ثُمَّ قَالَ: إِنِّي لاَ أَدَعُ بَعْدِي شَيْئًا أَهَمَّ عِنْدِي مِنْ الْكَلاَلَةِ، مَا رَاجَعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص فِي شَيْءٍ مَا رَاجَعْتُهُ فِي الْكَلاَلَةِ، وَمَا أَغْلَظَ لِي فِي شَيْءٍ مَا أَغْلَظَ لِي فِيهِ، حَتَّى طَعَنَ بِإِصْبَعِهِ فِي صَدْرِي، وَقَالَ: «يَا عُمَرُ أَلاَ تَكْفِيكَ آيَةُ الصَّيْفِ الَّتِي فِي آخِرِ سُورَةِ النِّسَاءِ»؟ وَإِنِّي إِنْ أَعِشْ أَقْضِ فِيهَا بِقَضِيَّةٍ، يَقْضِي بِهَا مَنْ يَقْرَأُ الْقُرْآنَ وَمَنْ لاَ يَقْرَأُ الْقُرْآنَ. (م/۱۶۱٧)
ترجمه: معدان بن ابی طلحه میگوید: عمر بن خطاب س روز جمعه، سخنرانی نمود و از پیامبر الله ص و ابوبکر، سخن به میان آورد و گفت: من بعد از خودم، چیزی را که نزد من مهمتر از کلاله باشد، نمیگذارم؛ به اندازهای که در مورد کلاله به رسول الله ص مراجعه کردم در مورد هیچ مسئلهی دیگری، مراجعه ننمودم. همچنین پیامبر اکرم ص در هیچ مسئلهای مانند مسئلهی کلاله با من به تندی سخن نگفت تا جایی که با انگشتش به سینهام زد و فرمود: «آیا آیهی آخر سورهی نساء که در تابستان نازل گردید، برایت کافی نیست»؟ و اگر من زنده بمانم، فیصلهای در مورد آن خواهم نمود که کسانی که قرآن میخوانند و کسانی که قرآن نمیخوانند، به آن، فیصله نمایند.