۴- باب: الصَّدَقَةِ مِن کَسبٍ طیِّبٍ
باب [۴]: زکات از مال حلال است
٧٠٩- عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ س، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: مَنْ تَصَدَّقَ بِعَدْلِ تَمْرَةٍ مِنْ كَسْبٍ طَيِّبٍ، وَلاَ يَقْبَلُ اللَّهُ إِلَّا الطَّيِّبَ، وَإِنَّ اللَّهَ يَتَقَبَّلُهَا بِيَمِينِهِ، ثُمَّ يُرَبِّيهَا لِصَاحِبِهِ، كَمَا يُرَبِّي أَحَدُكُمْ فَلُوَّهُ، حَتَّى تَكُونَ مِثْلَ الجَبَلِ» [رواه البخاری: ۱۴۱٠].
٧٠٩- از ابو هریرهسروایت است که گفت: پیامبرخدا جفرمودند:
«کسی که به مقدار یک خرمایی را از مال حلال صدقه بدهد و البته خداوند جز چیز پاک و حلال را قبول نمیکند خداوند متعال آن صدقۀ را که به اندازۀ خرمایی است به دست راست خود[بلاکیف] قبول میکند، سپس آن را برای صاحبش به مثل کسی که کره اسپش را پرورش میدهد میپروراند، تا آنکه[همان صدقه] به اندازۀ کوهی بزرگ میشود» [٩].
[٩] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) در مورد نسبت(دست) و انگشت وامثال این چیزها به خداوند متعال، دو نظر وجود دارد، یک نظر میگوید: به آنچه که در آیات و احادیث آمده است، ایمان داریم، و کیفیت آن را نمیدانیم و از آن بحث هم نمیکنیم، و نظر دیگر میگوید که: نسبت این چیزها به خداوند متعال محال است، از این جهت آنها را تاویل میکنند، و از آن جمله در این حدیث میگویند: مراد ازدست راست، کمال رضایت و سرعت قبول از طرف خداوند متعال است، و هم چنین در چیزهای همانند آن. ۲) کسی که مالی از حرام در دست دارد، این حرام از هر راهی که بدست آمده باشد، در آن زکات لازم نمیشود، و علت این امر دو چیز است: اول آنکه: زکات برای آن داده میشود که مورد رضای خداوند متعال قرار گیرد، و طوری که در احادیث بسیاری آمده است، خداوند متعال پاک است، و جز چیز پاک و طیب چیز دیگری را قبول نمیکند، و مورد رضایتش قرار نمیگیرد. دوم آنکه: اولین شرط در وجوب زکات در مال آن است که شخص مالک آن مال باشد، و به اتفاق علماء مالی را که شخص حرام خوار در دست دارد مالک آن نیست لذا در آن زکاتی لازم نمیشود. بنابراین کسانی که مالی را از راه رشوت، خیانت به بیت المال، خوردن مال یتیم، سوء استفاده از وظیفه، سود خواری، غش در معامله، فریب دادن مردم، خیانت به شریک، احتکار، دزدی، غصب، چور و چپاول، و امثال اینها بدست آوردهاند، اگر صاحبان آن اموال را میشناسند، این اموال را به صاحبانشان بر گردانند، و اگر صاحبان آن اموال را نمیشناسند، این اموال را به مستحقین زکات که فقراء و مساکین و امثالهم باشند، بدهند، و یا در امور عام المنفعه مانند: ساختن راه ها، پلها، ساختن مدارس، مساجد، شفاخانهها، و امثال اینها به مصرف برسانند، ورنه از انیکه زکات این اموال را میدهند، و یابه این اموال به حج و عمره میروند، برایشان هیچ منفعتی نیست، و عندالله در دنیا و آخرت مسؤول میباشند، و تفصیل کامل این موضوع را در کتابی که را جع به مال حرام نوشتهام به تفصیل هرچه بیشتر شرح دادهام.