۱۲- باب: لاَ صَدَقَةَ إلاَّ عَنْ ظَهْرِ غِنیٍّ
باب [۱۲]: صدقۀ کامل جز صدقۀ که از روی بینیازی باشد نیست
٧۲۱- عَنْ حَكِيمِ بْنِ حِزَامٍ س، عَنِ النَّبِيِّ جقَالَ: اليَدُ العُلْيَا خَيْرٌ مِنَ اليَدِ السُّفْلَى، وَابْدَأْ بِمَنْ تَعُولُ، وَخَيْرُ الصَّدَقَةِ عَنْ ظَهْرِ غِنًى، وَمَنْ يَسْتَعْفِفْ يُعِفَّهُ اللَّهُ، وَمَنْ يَسْتَغْنِ يُغْنِهِ اللَّهُ [رواه البخاری: ۱۴۲٧].
٧۲۱- از حکیم بن حزامس [۲۳]روایت است که پیامبر خدا جفرمودند:
«دست بالا از دست پائین بهتر است، و[آنچه را که میدهی] اول به کسی بده که نفقهاش بر تو واجب است، و بهترین صدقه آن است که از روی بینیازی باشی، و کسی که طلب عفت نماید[یعنی: از سؤال کردن خود داری نماید]، خداوند اسباب عفتش را فراهم میسازد[یعنی: او را از مردم بینیاز میسازد]، و کسی که[از گرفتن صدقه] استغنا و اظهار بینیازی نماید، خداوند او را بینیاز میسازد» [۲۴].
٧۲۲- عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عُمَرَ ب: أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ جقَالَ وَهُوَ عَلَى المِنْبَرِ، وَذَكَرَ الصَّدَقَةَ، وَالتَّعَفُّفَ، وَالمَسْأَلَةَ: اليَدُ العُلْيَا خَيْرٌ مِنَ اليَدِ السُّفْلَى، فَاليَدُ العُلْيَا هِيَ المُنْفِقَةُ، وَالسُّفْلَى هِيَ السَّائِلَةُ [رواه البخاری: ۱۴۲٩].
٧۲۲- از عبد الله بن عمربروایت است که پیامبر خدا جدر حالی که بالای منبر بودند، و راجع به صدقه و خود داری کردن از گرفتن صدقه، و سؤال نمودن مردم، سخن میزدند، فرمودند:
«دست بالا از دست زیرین بهتر است، دست بالا: دستی است که نفقه میکند، و دست زیرین: دستی است که از مردم سؤال میکند» [۲۵].
[۲۳] وی حکیم به حزام بن خویلد قریشی اسدی است، برادر زادۀ خدیجه ام المؤمنینلاست، در داخل خانۀ کعبه متولد شده است، بسیار کریم و سخاوتمند بود، چون به حج رفت با خود صد شتر برد، و د راه خدا قربانی کرد، و چون در عرفات وقوف نمود با خود صد بَرده بُرده بود، که در گردن هریک طوق نقرۀ بود، و بر روی طوق نوشته شده بود،(از طرف حکیم بن حزام خاص برای خدا آزاد است)، و در روز عید هزار گوسفند(هدی) کرد، یکصد و بیست سال عمر کرد، که حدود شصت سال آن در جاهلیت و شصت سال آن در اسلام گذشت، و بالآخره د سال پنجاه هجری در مدینه منوره وفات یافت، اسدالغابه.(۲/۴٠-۴۲) [۲۴] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) مراد از دست بالا دستی است که صدقه میدهد، و مراد از دست پایین دست سائل است که صدقه را میگرید، زیرا صدقه دادن سبب کسب ثواب از نزد خدا، و سبب عزت است، و صدقه گرفتن سبب بیچارگی و ذلت است. ۲) در روایت نسائی در توضیح کسانی که نفقۀ آنها بر شخص لازم است آمده است که پیامبر خدا جفرمودند: مادرت، پدرت، خواهرت، برادرت، و بعد از آن پایینتر و پایینتر، و از ابو هریرهسروایت است که گفت: شخصی گفت: یا رسول الله یک دینار دارم، فرمودند: برای خود صدقه بده، گفت: یک دینار دیگر هم دارم، فرمودند: به زنت صدقه بده، گفت: یک دینار دیگر هم داردم، فرمودند: به فرزندت صدقه بده، گفت: یک دینار دیگر هم دارم، فرمودند: به خادمت صدقه بده، گفت: یک دینار دیگر هم درام، فرمودند: خودت بهتر میدانی. ۳) در نفقه دادن حق زن(همسر) از دیگران مقدم است، و بعد از آن حق والدین است، و اگر کسی بود که تنها قدرت به نفقه دادن برای یکی از والدین را داشت، حق مادر مقدم است، و بعد از آن حق پدر، و بعد از آن حق دیگران است. ۴) و معنی این قول پیامبر خدا جکه فرمودند: «بهترین صدقه آن است که از روی بینیازی باشد» این است که خودت و اهل و عیالت به آن احتیاجی نداشته باشید، نه آنکه همسر و اولادت گرسنه باشند، و تو برای دیگران صدقه بدهی، ولی اهل و عیال شخص با وجود فقر و بیچارگی اجازه بدهند، صدقه دادن روا است، و این بالاترین مربتۀ ایثار است. [۲۵] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) در حدیث طبرانی آمده است که پیامبر خدا جفرمودند: «دست خدا بر بالای دست صدقه دهنده است، و دست صدقه دهنده بر بالای دست صدقه گیرنده است. و دست صدقه گیرنده دست زیرین است». ۲) بعضی از صالحین وقتی که چیزی صدقه میدادند، صدقه را در دست خود گذاشته و از فقیر میخواستند که از روی دستشان بردارد، زیرا در آیۀ کریمه آمده است که صدقه را خداوند میگیرد، و از ادب نیست که دست صدقه دهنده بالا باشد، خداوند متعال میفرماید: ﴿أَلَمۡ يَعۡلَمُوٓاْ أَنَّ ٱللَّهَ هُوَ يَقۡبَلُ ٱلتَّوۡبَةَ عَنۡ عِبَادِهِۦ وَيَأۡخُذُ ٱلصَّدَقَٰتِ﴾یعنی: (مگر ندانستند که خداوند توبۀ بندگان خود را میپذیرد، و صدقات را میگیرد)، ولی چون مراد از آنچه که در احادیث نبوی شریف آمده است، دست آدمها است، لذا به این تاویلات حاجتی نیست.