۵٠- باب: الوُقُوفِ بِعَرَفَةَ
باب [۵٠]: وقوف به عرفه
۸۳۱- عَنْ جُبَيْرِ بْنِ مُطْعِمٍ سقَالَ: أَضْلَلْتُ بَعِيرًا لِي، فَذَهَبْتُ أَطْلُبُهُ يَوْمَ عَرَفَةَ، فَرَأَيْتُ النَّبِيَّ جوَاقِفًا بِعَرَفَةَ، فَقُلْتُ: «هَذَا وَاللَّهِ مِنَ الحُمْسِ فَمَا شَأْنُهُ هَا هُنَا» [رواه البخاری: ۱۶۶۴].
۸۳۱- از جبیر بن مطعمسروایت است که گفت: شترم را گم کردم، و رفته بودم و او را روز عرفه جستجو میکردم، پیامبر خدا جرا دیدم که به عرفه وقوف نمودهاند، با خود گفتم: به خداوند سوگند که این شخص از زهاد قریش است، او در این جا چه میکند؟ [۱۶۸].
[۱۶۸] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: این واقعه پیش از بعثت پیامبر خدا جصورت گرفته بود، و سبب تعجب (مطعم بن جبیر) آن بود که چون عرفات در بیرون از منطقۀ حرم قرار دارد، و عادت قریش آن بود که در وقت حج از حرم خارج نمیشدند، و میگفتند ما اهل حرم هستیم و نباید از حرم خارج شویم، و کسانی که به عرفات میرفتند، ازغیر مردمان قریش بودند، از این سبب (مطعم) از دیدن پیامبر خدا جکه از قریش بودند، در آنجا تعجب نمود.