فیض الباری شرح مختصر صحیح البخاری- جلد سوم

فهرست کتاب

۴۴- باب: بَیْعِ المُزَابَنَةِ
باب [۴۴]: بیع مزابنه

۴۴- باب: بَیْعِ المُزَابَنَةِ
باب [۴۴]: بیع مزابنه

۱٠۳۳- عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عُمَرَ ب: أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج، قَالَ: «لاَ تَبِيعُوا الثَّمَرَ حَتَّى يَبْدُوَ صَلاَحُهُ، وَلاَ تَبِيعُوا الثَّمَرَ بِالتَّمْرِ» قَالَ: وَأَخْبَرَنِي عَبْدُ اللَّهِ، عَنْ زَيْدِ بْنِ ثَابِتٍ: أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج، رَخَّصَ بَعْدَ ذَلِكَ فِي بَيْعِ العَرِيَّةِ بِالرُّطَبِ، أَوْ بِالتَّمْرِ، وَلَمْ يُرَخِّصْ فِي غَيْرِهِ [رواه البخاری: ۲۱۸۳، ۲۱۸۴].

۱٠۳۳- از عبدالله بن عمربروایت است که پیامبر خدا جفرمودند: «میوه را تا وقتی که قابل خوردن نمی‌شود نفروشید، و خرمای تازه را که هنوز بر درخت است، به مقابل خرمای خشک نفروشید».

و عبدالله بن عمربگفت که زید بن ثابتسبرایم خبر داد که پیامبر خدا جبعد از این، بیع (عَرِیَّه) را به خرمای تازه و خشک اجازه دادند، و در غیر آن به چیز دیگری اجازه ندادند [۴٠۳].

۱٠۳۴- عَنْ جَابِرٍ س، قَالَ: «نَهَى النَّبِيُّ جعَنْ بَيْعِ الثَّمَرِ حَتَّى يَطِيبَ، وَلاَ يُبَاعُ شَيْءٌ مِنْهُ إِلَّا بِالدِّينَارِ وَالدِّرْهَمِ، إِلَّا العَرَايَا» [رواه البخاری: ۲۱۸٩].

۱٠۳۴- از جابرسروایت است که گفت: پیامبر خدا جاز فروختن میوه تا وقتی که نرسیده است، نهی کردند، و نباید میوه جز به دینار و درهم به چیزی دیگری فروخته شود، مگر (عرایا) [۴٠۴].

[۴٠۳] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) امام شافعی و مالک و احمد و اسحاق و ثوری رحمهم الله با استناد به این حدیث می‌گویند: فروختن میوه تا وقتی که قابل خوردن نشود، روا نیست. و امام ابو حنیفه، و ابو یوسف و محمد و اوزاعی رحمهم الله می‌گویند: که فروختن میوه بعد از ظاهر شدن آن و پش از آنکه قابل خوردن شود روا است، و دلیل آن‌ها حدیثی است که بعد از این به شمارۀ (۱٠۳۶) خواهد آمد، و خلاصۀ آن حدیث این است که: «خرید و فروش میوه بعد از ظاهر شدن، و پیش از رسیدن آن در زمان پیامبر خدا جرواج داشت، و چون گاهی میوه‌ها را آفت می‌زد، و این امر سبب جار و جنجال بین خریدار و فروشنده می‌شد، پیامبر خدا جاز روی مشورت گفتند: «اگر جار و جنجال را ترک نمی‌کنید، پس میوه را تا وقتی که قابل خوردن نمی‌شود نفروشید»، و چون این نهی به اساس مشورت بود نه به اساس حکم قاطع، بنابراین ناسخ حکم اول که جواز فروختن میوه پیش از قابل خورده شدن آن باشد، نمی‌شود. ۲) (عَرِیَّه) عبارت از آن است که شخصی میوه‌های یک و یا چندین درخت از باغ خود را برای شخص دیگری می‌بخشد، بعد از آن از رفت و آمد این شخص در باغ خود، اذیت می‌شود، صاحب اصلی آن درخت‌ها اگر میوۀ آن درخت‌ها را از شخصی که این میوه‌ها را برایش داده است، در مقابل مقدار معینی از میوۀ تازه و یا خشک خریداری می‌کند، برایش روا است، در صورتی که در حالت عادی فروختن میوۀ که بر سر درخت است، با میوۀ خشک آن: طوری که قبلا گفتیم: جواز ندارد. [۴٠۴] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) میوه تا وقتی که قابل خوردن نشود، فروختن آن روا نیست، و اقوال علماء را در این مسئله در حدیث (۱٠۳۳) هم اکنون بیان نمودیم. ۲) میوه نباید حز به دینار و درهم به چیزی دیگری فروخته شود، و سبب قید به دینار و درهم آن است که پول رایج آن وقت، همین دینار و درهم بود، و اکنون خرید و فروش میوه با هر پول دیگری که جای دینار و درهم را گرفته است، جواز دارد. ۳) تعریف (عریه) و حکم آن در حدیث (۱٠۳۳) هم اکنون گذشت.