۱- باب: فَضْلِ الصَّوْمِ
باب [۱]: فضیلت روزه
٩۱٩- عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ س، أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج، قَالَ: الصِّيَامُ جُنَّةٌ فَلاَ يَرْفُثْ وَلاَ يَجْهَلْ، وَإِنِ امْرُؤٌ قَاتَلَهُ أَوْ شَاتَمَهُ فَلْيَقُلْ: إِنِّي صَائِمٌ مَرَّتَيْنِ وَالَّذي نَفسِي بِیَدِهِ لَخُلُوفُ فَمِ الصَّائِمِ أَطیَبُ عِندَ الله تَعَالَی مَن رِیحِ المِسکِ یَترُکُ طَعَامَهُ وَشَرَابَهُ وَشَهوَتَهُ مِن أَجلِي الصَّیامُ لِي وَأَنَا أَجزِي بِهِ وَالحَسَنَةُ بَعَشرِ أَمثَالِهَا» [رواه البخاری: ۱۸٩۴].
٩۱٩- از ابو هریرهسروایت است که پیامبر خدا جفرمودند:
«روزه سپری [از آتش دوزخ] است، کسی که روزه دارد، جماع نکند، جهالت نکند، اگر کسی با او جنگ کرد و یا او را دشنام داد، [دو بار] بگوید: من روزه هستم».
و فرمودند: «قسم به ذاتی که جانم در دست او است، [بلا کیف] بوی دهان روزهدار، در نزد خداوند متعال از بوی مشک خوشبویتر است، [خدا میگوید]: [روزهدار] آب و طعام و شهوت خود را به سبب رضای من ترک کرده است، روزه خاص برای من است، و من به سبب روزه [برایش] مزد میدهم، و کار نیک ده چند ثواب دارد» [۲٧٠].
[۲٧٠] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) معنی این فرمودۀ پیامبر خدا جکه: روزهدار (جهالت نکند) این است که: کارهای جاهلیت را نکند، و از آنها دوری کزیند، و اعمال جاهلیت عبارت از صفات رذیلهای است که شریعت اسلام از آن نهی کرده است،مانند: سفاهت، مسخره کردن دیگران، جار و جنجال براه انداختن، دشنام دادن، دروغ گفتن، غیبت کردن و امثال اینها. ۲) در چگونگی گفتن این لفظ که (من روزهدار هستم)، سه نظر وجود دارد، نظر اول آن است که برای شخص دشنام دهنده به زبان خود بگوید که (من روزهدار هستم) تا شاید این سخن مانع جنگ و دشنامش نسبت به شخص روزهدار شود، نظر دوم آن است، که این سخن را با خود بگوید، تا متذکر شود که روزهدار است، وبرایش مناسب نیست که با آن شخص جاهل به جنگ و جدل و دشنام بپردازد، و نظر سوم آن است که: در روزۀ فرض، این سخن را به زبان خود، و در روزه نفل با خود بگوید. ۳) در اینکه خوشبوئی دهان روزهدار در نزد خداوند متعال از بوی مشک، خوشبویتر است، سه نظر وجود دارد، نظر اول اینکه این خوشبوئی در دنیا است، نظر دوم آنکه: در آخرت است، و نظر سوم آنکه: در دنیا و در آخرت است. ۴) گرچه همۀ عبادات خاص برای خداوند است، و اینکه خداوند متعال تنها دربارۀ روزه گفته است که (خاص برای من است) به چند سبب است، سبب اول آنکه: در عبادات دیگر امکان ریاء موجود است، ولی روزه چنین نیست، زیرا عمل پوشیدهای است، و جز خدا کس دیگری آن را نمیداند، سبب دوم آنکه: نخوردن طعام و شراب، و جماع نکردن از صفات ملائکه است، و برای شخص روزهدار، در وقت روزه داشتن درجۀ تقرب بالاتری حاصل میشود، سبب سوم آنکه: مشرکین و کفار با هرعبادتی به معبودان خود تقرب جستهاند، مگر به عبادت روزه، بنابراین برای روزه منزلت خاصی است. ۵) این حدیث در روایت امام بخاری/به طور مختصر ذک گردیده است، و در روایت دیگری در همین حدیث آمده است که پیامبر خدا جفرمودند: «هرکار نیکی ده چند و تا هفتصد چند ثواب دارد، مگر روزه، که برای من است، و مزدش را من میدهم» یعنی: از هفتصد چند هم برای روزهدار بیشتر ثواب میدهم.